الکس و آلیس رایدر
الکس و آلیس رایدر
سلام من اومدم با یه داستان جدید دیگه
در اینجا الکس یه پسره و اینکه الکس و آلیس خواهر و برادرن که الکس چهارده ساله و آلیس سیزده ساله هست. یه نکته ی دیگه اینجا الکس و آلیس دوتا دوست دارن به نام تام و کایرا الکس و آلیس رایدر پدر و مادرشون به قتل رسیده و با عموشون این رایدر زندگی میکنن اونا دوتا بچه ی معمولی هستم اما با یه داستان تبدیل به یه جاسوس باهوش میشن
پارت اول:
الکس و آلیس و تام هر سه داشتن مدرسه داشتن و سرکلاس بودن معلم داشت صحبت میکرد و این سه تا که داشت واسه یه مهمونی شرکت میکردن با خودشون صحبت میکردن
الکس:چطور وقتی لباس خاصی نداریم بریم مهمونی تام گشیشو درآورد و گفت: معلومه که میتونیم اونا که کار به لباس عادی و خاص ندارن بیا حال کنیم
آلیس هم اونور نشسته بود و به حرفهای معلم گوش میداد اما معلم وقتی گشی تام رو دید گفت: تام گشی دستت چیکار میکنه
تام: هیچی واسه درس اوردمش لازمش داشتم
معلم: تام گشیتو بده به من
معلم گشیشو برد و گذاشت تو کشو میزش و درس رو ادامه داد....
مدرسه تموم شد و آلیس و الکس و تام از مدرسه خارج شدن
تام گفت: بچه ها یکی از شما میتونه بره گشیمو بیاره یا میخواهید بریم سینما فیلم ترسناک ببینیم آلیس:تام شوخیت گرفته از کجا بریم تو گوشی رو بیاریم مدرسه دوربین مداربسته داره میفهمی داری چی میگی؟ خطرناکه
الکس گفت: انجامش میدم و آلیس تا خواست بگه نرو الکس رفت آلیس هم سعی کرد کسی شک نکنه و وارد مدرسه نشه
تام هم یه گوشه وایساده و داشت الکس رو نگاه میکرد که یه هو مدیر و معاون مدرسه پیادشون شد احتمالا چیزی جا گذاشتن تام نگران شد و رفت از یه خانم تلفن گرفت و الکس هم گوشی رو در اورد و گشی زنگ خورد تام گفت: زود باش الکس دارن میان تو زود باش الکس سریع رفت اما مدیر و معاون اونو دیدن....
به نظرتون چیکار میکنم لطفاً اگه میخواین ادامه ی داستان و بفهمید حتما لایک و کامنتا تون حداقل پنج تا باشه فعلا