تک پارتی ،رویا

anonymous87 anonymous87 anonymous87 · 1402/03/09 09:53 · خواندن 1 دقیقه

ممکنه کوتاه باشه

یکی بود یکی نبود غیر از خودم هیچکس نبود .

خونمون ساکت و اروم بود

وان حموم پر شده بود 

داخلش میشم و این باعث مبشه شلپ شلپ اب بریزه روی زمین

تیغ،خون،من 

قافیه قشنگی دارن 

لبخندی روی لب هام نقش میبنده

ادرین؟

دوس داری منم بیام کنارت؟

میزاری دوباره ببینمت؟

میزاری دوباره بوی تورو حس کنم؟

با اولین ضربه سوزشی روی دستم حس شد 

قطرات خون بی نوبت روی اب میریختن 

حضورشو حس میکردم 

-منتظرت بودم بیای چرا دیر کردی

صداش میومد ،ولی از کجا ؟

کم کم تصویرش برام واضح شد 

دستامو گرفت و منو با خودش به جایی برد که دیدنی تر از دنیای ادما بود ...