? Who is the king
24
P24
مرینت
رسیدیم بیمارستان
پامو کچ گرفتن و گفتن شکسته و تا چند وقت باید داخل گچ بمونه و استراحت کنم
وقتی دکتر رفت بیرون اتسوشی لوکا و ادرین امدم داخل اتاق
ادرین : بهتری ؟
من : اهوم خوبم
اتسوشی : تا موقعی که گچ پاتو باز نکردی نیا سر کار
من : باشه ممنون
ادرین : من باید یه تلفن بزنم و برگردم
رفت بیرون اتاق
اتسوشی ارومی به لوکا گفت : الان که خونه خالیه ممکنه دست به کار بشه برو خونه و مراقب باش
لوکا : باش
اونم از اتاق رفت بیرون
من : ادرین چرا میخواد تو خونت دوربین بزاره ؟
اتسوشی : تا بتونه نقطه ضعف های منو پیدا کنه
من : چه فایده ای براش داره ؟
اتسوشی : اینطوری میتونه منو از سر راه خودش برداره و ثروت خانوادیمون رو برای خودش ببره
من : نکنه اون ثروتی که میگفت ...
اتسوشی : از وقتی که یادمه پرامون هم سر این موضوع دعوا میکردن و در اخر پدر اون پدر منو کشت
من : بعدش همچی مال اون شد ؟
اتسوشی : نه مال اون نشد پدر بزرگمون تصمیم گرفت ما دو تا رو باهم دشمن کنه و یکی از ما رو انتخاب کنه
من : خب چرا تقسیم نمیکنید
اتسوشی : من هیچ علاقه ای بهش ندارم ولی ادرین برای بدست اوردنش هر کاری میکنه حتی چند بار سعی کرده منو بکشه بخاطر همین من تو جنگل زندگی میکردم که دستش به من نرسه
من : وای نه من همه چیزو خراب کردم و تو رو تو دردسر انداختم ! همش تفصیر من شد که تورو پیدا کرد منو ببخش
اتسوشی : مهم نیست اخرش باید منو پیدا میکرد
من : اما اصلا بهش نمیاد اینطور ادمی باشه
اتسوشی : گول چهره خندونشو نخور
در باز شد و ادرین امد تو
ادرین : یه خبر خوب دارم دکتر گفت مرخصی
من : عالیه برگردیم
ادرین : نظرت چیه امشب بریم رستوران شام بخوریم ؟
به اتسوشی نگاه کردم و گفتم : توهم میای ؟
ادرین : منظورم دونفری بود
من : سه نفری بهره اونم باید بیاد
اتسوشی نزدیکم امد و ارومی گفت : من دارم بهت میگم اون میخواد منو بکشه حالا میخوای باهم شام بخوریم
من : هیچی نمیشه