وبلاگ لیدی باگ

دوستان یه سوال 

امروز میخواستم برم داخل کانال اپاراتم گفت مسدود شدی حساب دیگه ای هم نمیتونی باز کنی چکارش کنم درست شه ؟

P23
مرینت
ادرین رفت سمت اتاق کنار اتاق اتسوشی و گفت : من اینجا میمونم
در اتاق رو باز کرد و رفت داخل 
به اتیوشی نگاه کردم 
اتسوشی : مراقب تمام حرکاتش باش و به هیچ وجه نزار بره تو اتاق من 
من : چرا ؟
اتسوشی : اون امده اینجا سر از کار من دربیاره و ممکنه دوربین بزاره تو خونه
از حرفش خندم گرفت ادرین همچین کاری نمیکنه 
حتما اینطوری میگه تا من ازش بدم بیاد
رفت داخل اتاقش و منم روی یکی از مبلا نشستم و چشمامو بستم و متوجه نشدم کی خوابم برد 
وقتی چشمامو باز کردم ادرین یه گوشی روبه روم گرفته بود
ادرین : من نمیدونستم با دهن باز میخوابی 
من : تو از من عکس میگرفتی ؟! 
ادرین : اهوم 
بلند شدم افتادم دنبال
من : پاکش کن !
ادرین : نمیکنم 
بعد از کلی دنبال کردن بلاخره وایساد ادرین : الان پسستشون میکنم 
من : وای نه ادرین پاکشون کن دیگه !
رفتم روی نرده ها نشستم و گفتم : اگه پاک نکنی منم میپرم پایین
ادرین : خیلی خب پاک کردم 
من : سطل زباله رو ببینم 
رفت تو بخش سطل زباله گوشیش و از اونجا هم پاک کرد و بهم نشون داد 
من : خوبه افرین 
خاستم بیام پایین که یهو سر خوردم و رفتم عقب 
ادرین امد سمتم دستشو سمتم گرفت داد زد و اسممو صدا کرد 
اما دیر شده بود افتادم پایین و وقتی با زمین برخورد کردم درد زیادی رو توی پام حس کردم و داد زدم 
اتسوشی رو دیدیم که سری امد سمت نرده ها و با چشمای درشت بهم نگاه کرد 
هردوشون زودی امد پایین و دو طرف روی زانو نشستن
ادرین : حالت خوبه مرینت ؟!
اتسوشی : افتادنش تقصیر توعه نه 
ادرین : تقصیر توعه که نرده های بلد تری درست نکردی !
اتسوشی : مگه من این خونه رو ساختم !
من با صدای اروم : خیلی خوب دعوا نکنید تقصیر خودم بود
اتسوشی : جاییت درد نمیکنه
من : پام خیلی درد میکنه
ادرین : بلد شو بریم بیمارستان 
من : پام خیلی درد میکنه نمیتونم راه برم
اتسوشی : خیلی خب تکون نخور 
یک دستشو زیر پام و دست دیگشو روی کمرم گذاشت و بلندم کرد
لوکا رو صدا کرد و با یکی از ماشین ها رفتیم بیارستان