بازی
پارت 3
مرینت
بازی توی گلخانه قدیمی شهر برگزار می شد .اونجا آلیا با لباس سرمه ای و رباتش منتظرم بود .بهم نشون داد کجا لباس عوض کنم و من هم لباس فرمم را پوشیدم. کاگامی لباسش سفید بود و با من در تضاد بود.موهاش را پشت سرش جمع کرده بود و کاملا شبیه نقاشی ها شده بود . بهش نگاه کردم که آلیا منو کشید و برگشتم زمان حال و از فکر خواهرم در اومدم.
توی گلخانه از اونی که فکر می کردم بزرگ تر و پیچ در پیچ تر بود . یه درخت بزرگ وسط اونجا بود تنش یکم غیر عادی بود خواستم برم جلو تر که پام گیر کرد با یک ریشه و افتادم روی یه نفر و باهم افتادیم سرم به شدت درد می کرد سرم را آوردم بالا و نگاهم به پسره افتاد .با هم چشم تو چشم شدیم چشم هاش سبز بودن و می درخشیدن با صدایی دور به خودم اومدم و از روش پاشدم
من_ببخشید خیلی حواس پرتم واقعا ببخشید.
_نه اشکالی نداره مهم نیست
دوباره همان صدایی که از هپروت آوردم بیرون حواسم را جمع کرد
_خانم ها و آقایون به بازی ولف خوش آمدید من دستیار خانم اسمیت هستم .(این اسمیت را با اون آقای اسمیت قاطی نکنید دو تا فرد متفاوتن )در این بازی شما با کمک همون ربات های کوچک یا به اصطلاح کوامی هاتون و هوش تون افراد گروه دیگر را بگیرید البته فقط کسانی که سرمه ای پوشیدند می تونن این کار را بکنن .بازی در همین محوطه انجام میشه .شما حق استفاده از هر نوع روشی را دارید به غیر از استفاده از چاقو و یا دیگر اسلحه های خطرناک حالا همگی روی دایره رنگ خودتون وایسید تا بازی را شروع کنیم
تا روی دایره ها ایستادیم ما را به جایی از گلخانه منتقل شدیم یک دختر مو طلایی اومد جلو _همگی خوب گوش کنید من دختر معاون دوم کاترین اسمیت هستم و نمی خوام ببازم حالا هم دوتا دوتا گروه بشید و برید اون سفید ها رو بگیرید .
پریدم جلو _چرا باید به حرف تو گوش بدیم ؟ اصلا تا جایی که من یادمه خانم اسمیت هیچ معاون دبگه نداشتند .
خیلی زود از خجالت قرمز شد و دیگه چیزی نگفت همون پسره که افتاده بودم روش اومد جلو_خب بیاید هر کس یک جای گلخانه را پوشش بده از ربات هاتون بخواید بهتون نقشه اینجا را بدن .انجا 7 تا درخت بزرگ داره که هر کس کنار یکیش وایمیسه 10 نفر دیگه هم پخش میشن و دنبال یک خونه شبیه اینجا یا سفید پوش ها می گردند .قبوله ؟
همه با سر تایید کردند .و به دنبال کوامی هاشون توی جنگل راه افتادن .پسره اومد کنارم وایساد _تو دختر خیلی شجاعی هستی من آدرین هستم
من _ممنون من هم مرینتم
آدرین _نظرت چیه بریم و قسمت شمالی را بگردیم ؟
داشتم از خجالت صورتی می شدم _باشه بریم