?Who is the king
16
P16
مرینت
من : میتونم یکم زود تر برم ؟
_ چرا
من : دوستم قرار دارم
_ دوستت کیه
من : ادرین میشناسی ؟
چشماش درشت شد و گفت : ازش عکس داری
من : اره دارم
_ نشونم بده
گوشیمو برداشتم و یکی از عکساشو بهش نشون دادم
سکوت کرد و تو فکر رفت
من : حالا میتونم برم ؟
_ اینجا رو تمیز کن
من : وای نه لطفا زودی برمیگردم و بعد تمیز میکنم
_ خیلی خب قر نزن برو
من : مرسییی
زودی رفتم لباسامو عوض کردم و رفتم پارک نزدیک مدرسه روی نیمکت نشستم و منتظرش موندم
اون قرار میزاره که بیایم اینجا ولی همیشه دیر میکنه !
داخل پیدارو دیدمش که داشت میمومد سمتم
من : چه عجب بلاخره !
ادرین : فقط یکم دیر کردم
من : نخیر خیلی دیر کردی
ادرین : از کدوم کار مهمت گذشتی امدی اینجا که انقدر برات ارزشمنده ؟
من : از زندگیم
ادرین : خب منم از زندگیم گذشتم
من : من خیلی از زندگی تو مهم ترم
ادرین : نه نیستی
من : هستم
ادرین : نیستی
من : هستم
کنارم نشست قیافه گرفت صورتشو سمت مخالف من چرخید و گفت : زبون دراز !
من : زور گو !
با تعجب سمتم برگشت و گفت : زور گو ؟؟؟ من زور گوم ؟؟؟
من : تاحالا نشنیدی کسی بهت بگه ؟
ادرین : چرا شنیدم ولی از تو انظار نداشتم!
چند لحظه ای سکوت کردیم و بعد هردومون زدیم زیر خنده و همو بغل کردیم
ادرین : حالا من واقعا زور گو هستم ؟
من : معلومه که نیستی هیچ صفت بدی ازت پیدا نکردم و الکی اینو گفتم اما تو چرا همیشه دیر میکنی ؟
ادرین : سخته که از دست خدمتکارا فرار کرد بخاطر اینکه من با وارث خانوادگی بشم باید از هر کار من ایراد بگیرن
من : وارث خانوادگی ؟
ادرین : اهوم ارث بزرگ خانواده
انقدر زیاده که میتونی باهاش کل پاریس رو بخری !
من : تو میخوای باهاش چکار کنی ؟
ادرین : میخام یه قصر بزرگ بخرم و جلوش یه دیوار بزرگ بسازم که کسی نتونه بهم نزدیک بشه تو ملکه قصر من میشی ؟
صدامو عوض کردمو گفتم : نمیدونم باید فکر کنم
نیشخندی زد و گفت : باشه فکر کن اما من قول میدم این کارو بکنم