?Who is the king

R.m R.m R.m · 1402/02/13 21:22 · خواندن 2 دقیقه

اینم از پارت ۱۵ امیدوارم لذت ببرید 

من بدبخت دوستم باهام قهر کرده  باید برم ببینم چه غلطی کردم ناراحت شده 😐

P15
مرینت 
تلفنم زنگ خورد ادرین زنگ میزد و جواب دادم 
من : الو؟
ادرین : سلام 
من : سلام 
ادرین : یه سوال ازت داشتم 
من : چی شده بپرس 
ادرین : پست اخرت اون پسرو کجا دیدی ؟
من : اون .. ام .. خب  وقتی دیدم ایفون داره ذوق کردم و خاستم باهاش عکس بگیرم وگنه اصلا اونو نمیشناسم 
ادرین : فقط بخاطر یه گوشی ؟ خب اگه دوست داری من یکی واست میگیرم 
من : نه نه نمیخاد بیخیالش 
ادرین : و یه سوال دیگه  دلت نمیخاد دوست پسرتو ببینی ؟
من : دوست پسر 
ادرین : اهوم نکنه یادت رفته 
من : نه نه یادم نرفته هر وقت خاستی همو ببینیمت 
ادرین : باشه پس قرار میزاریم فعلا 
من : خداحافظ
تلفنو قطع کردم 
چشمم به یه موجود کوچیک توسی افتاد 
اون موشه !!!!
جیغ بلندی زدم و سری رفتم سمت اتاق کی زودی درو باز کردم رفتم سمتش و پشتش قایم شدم 
من : موششششش !!!!!
_ واسه یه موش انقدر ترسیدی کجاس 
من : اااونجا
بی حوصله رفت سمتش دمشو گرفت و گفت : بیا تموم شد 
من : وایی نیارش نزدیک من ! پرتش کن !
_ نه نمیشه ممکنه بمیره 
از پله ها پایین رفت منم با فاصله زیادی پشت سرش راه افتادم 
رفت سمت در خروجی درو باز کرد موش رو گزاشتش زمین و موش سری فرار کرد و درو بست 
نفس عمیقی کشیدم و گفتم : من اصلا از موش نمیترسم فقط خاستم اون از من نترسه 
نگاهی بهم انداخت سر تاسفی تکون داد و رفت بالا و رفت داخل اتاقش 
دنبالش رفتم و گفتم : میشه گوشیت رو بهم بدی ؟
_ نمیدونم کجاس
به کمد نگاه کرد و گفت : فکنم اونجاس پیداش کن ببرش 
در کمد رو باز کردم
پر از شیشه های مختلف الکل بود همرو تو بغل بلند کردم 
نگاهی بهم انداخت و با نگاهش ازم پرسید داری چه قلطی میکنی 
من : اونطوری نگا نکن دیگه نباید از این اشغالا بخوری !
_ اگه قانعم کنی دیگه نمیخورم 
من : اول اینکه واست ضرر داره و دوم اینکه .... من دوست ندارم !
بدو بدو از اتاق رفتم بیرون ولی بازم برگشتم داخل و گفتم : گوشی رو یادم رفت 
از داخل کمد برشداشتم و زودی رفتم بیرون