?Who is the king
اینم از پارت ۱۵ امیدوارم لذت ببرید
من بدبخت دوستم باهام قهر کرده باید برم ببینم چه غلطی کردم ناراحت شده 😐
P15
مرینت
تلفنم زنگ خورد ادرین زنگ میزد و جواب دادم
من : الو؟
ادرین : سلام
من : سلام
ادرین : یه سوال ازت داشتم
من : چی شده بپرس
ادرین : پست اخرت اون پسرو کجا دیدی ؟
من : اون .. ام .. خب وقتی دیدم ایفون داره ذوق کردم و خاستم باهاش عکس بگیرم وگنه اصلا اونو نمیشناسم
ادرین : فقط بخاطر یه گوشی ؟ خب اگه دوست داری من یکی واست میگیرم
من : نه نه نمیخاد بیخیالش
ادرین : و یه سوال دیگه دلت نمیخاد دوست پسرتو ببینی ؟
من : دوست پسر
ادرین : اهوم نکنه یادت رفته
من : نه نه یادم نرفته هر وقت خاستی همو ببینیمت
ادرین : باشه پس قرار میزاریم فعلا
من : خداحافظ
تلفنو قطع کردم
چشمم به یه موجود کوچیک توسی افتاد
اون موشه !!!!
جیغ بلندی زدم و سری رفتم سمت اتاق کی زودی درو باز کردم رفتم سمتش و پشتش قایم شدم
من : موششششش !!!!!
_ واسه یه موش انقدر ترسیدی کجاس
من : اااونجا
بی حوصله رفت سمتش دمشو گرفت و گفت : بیا تموم شد
من : وایی نیارش نزدیک من ! پرتش کن !
_ نه نمیشه ممکنه بمیره
از پله ها پایین رفت منم با فاصله زیادی پشت سرش راه افتادم
رفت سمت در خروجی درو باز کرد موش رو گزاشتش زمین و موش سری فرار کرد و درو بست
نفس عمیقی کشیدم و گفتم : من اصلا از موش نمیترسم فقط خاستم اون از من نترسه
نگاهی بهم انداخت سر تاسفی تکون داد و رفت بالا و رفت داخل اتاقش
دنبالش رفتم و گفتم : میشه گوشیت رو بهم بدی ؟
_ نمیدونم کجاس
به کمد نگاه کرد و گفت : فکنم اونجاس پیداش کن ببرش
در کمد رو باز کردم
پر از شیشه های مختلف الکل بود همرو تو بغل بلند کردم
نگاهی بهم انداخت و با نگاهش ازم پرسید داری چه قلطی میکنی
من : اونطوری نگا نکن دیگه نباید از این اشغالا بخوری !
_ اگه قانعم کنی دیگه نمیخورم
من : اول اینکه واست ضرر داره و دوم اینکه .... من دوست ندارم !
بدو بدو از اتاق رفتم بیرون ولی بازم برگشتم داخل و گفتم : گوشی رو یادم رفت
از داخل کمد برشداشتم و زودی رفتم بیرون