?Who is the king

R.m R.m R.m · 1402/02/10 19:04 · خواندن 1 دقیقه

یه چیزی میگم بهت شاید بخندی بهم شب امتحان عربی :) 

P13
مرینت 
داخل اینستا میچرخیدم که دیدم ادرین پست گذاشته 
نگاه که کردم عکس خوش داخل یک مهمونی شلوغ با چنتا از دوستاش رو گذاشته بود و زیرش نوشته بود : یه مهمونی خاص با دوستای خاص 
اگه داخل این مهمونی یکیو پیدا کنه و بیخیال من بشه چی ؟! 
بهتره زود تر بهش جواب بدم 
شمارشو گرفتم و بهش زنگ زدم 
ادرین : الو
من : باید باهم حرف بزنیم !
ادرین : چیزی شده ؟
من : نه باید همو ببینیم 
ادرین : تو خوبی ؟
من : بیخیال همو نبینیم همینجا میگم 
ادرین : بگو چی شده 
من : پیشنهادت رو قبول میکنم 
ادرین : میدونستم 
من : دروغگو پس چرا پرسیدی چی شده ؟ 
ادرین : میدونستم جواب مثبته اما دوست داشتم تو شرایط بهتری بگی و حظوری باشه 
من : من از این کارا بلد نیستم از همین خوشحال باش
ادرین : از همینم خشحالم ممنون که این خبر خوب رو بهم دادی  
به زبان کره ای بهش گفتم دوست دارم و ب زبان ایتالیایی گفت منم دوست دارم و قطع کردم 
لباس هامو عوض کردم رفتم بیرون یه دوری بزنم بعدش برم سر کار

 

 

اربابی که هنوزش اسمش معلوم نیست


تصمیم گرفتم لبخند زدن رو امتحان کنم 
جلوی اینه یکم تمرین کردم و بعد از اتاق رفتم بیرون  با جولیکا روبه رو شدم 
دست و پاشو گم کرد و گفت : اا ببخشید من الان میرم !
بهتره با همین شروع کنم
روبه روش وایسادم و لبخند زدم 
اب دهنشو قورت داد و گفت : شما حالتون خوبه ؟
لبخند از صورتم محو شد و با اخم همیشگی گفتم : خوبم برو به کارت برس 
 رفتم پایین و با یه نفر دیگه روبه رو شدم و باز لبخند زدم 
جیغ زد و فرار کرد 
لبخند زدن چقدر مسخرس