?Who is the king

R.m R.m R.m · 1402/02/09 15:15 · خواندن 2 دقیقه

12

P12
مرینت 
بدو بدو وارد خونه شدم و خوردم به جولیکا 
جولیکا : هی اروم تر 
من : ارباب کوش ؟
جولیکا : رفته مهمونی 
من : جی ؟ جدا ؟
جولیکا : خب این چه سوالیه میپرسی داخل اتاقشه دیگه
بدو بدو رفتم بالا در اتاق رو باز کردم و رفتم داخل 
کنار پنجره ایستاده بود و به بیرون نگاه میکرد
سمتم برگشت دویدم سمتش و بغلش کردم 
با چشمای درشت خشکش زده بود 
بالا و پایین پریدم و گفتم : ممنون ممنون ممنون !
_ چی شده 
من : نمره فزیکم ۲۰ شده باور میکنی؟؟!!!
دوباره بغلش کردم و گفتم : هر کاری بخای واست انجام میدم 
_ چیزی نمیخام 
من : اما شاید بعدا خواستی این لطفت رو فراموش نمیکنی هر وقت هر کاری خواستی انجام میدم ا.. شمارتو بده 
_ شماره 
من : شماره تلفنت
_ منکه تلفن ندارم
من : باورم نمیشه ! تو واقعا تلفن نداری ؟
_ نیازی ندارم
من : من کل وقتمو داخل اینستا میگزونم !
_ اینستا چیه 
من : یه برنامه داخل گوشی بیا داخل گوشی خودم بهت یاد میدم وقتی واسه خودت گرفتی بلد باشی
روی تخت نشستیم برنامه رو بهش نشون دادم و گفتم : ببین این اینستاس 
اینجادمیتونی کلی کلیپ در هر موردی که بخای ببینی 
_ خب.....
من : اصلی ترین بخشش همینه 
_ این که خیلی خسته کنندس
من : تو تنها کسی هستی که این حرف رو ازش میشنوم ! تو عجیب ترین ادمی هستی که دیدم !
_ توهم به نظر من عجیبی
من : من که کاملا یه ادم نرمالم !
_ خب میدونی... تو تنها کسی هستی که از من نمیترسی هیچ کس تاحالا سر زده نیومده داخل اتاق من و تو اولین نفر هستی 
من : تو که اصلا ترسناک نیستی !
_ اما همه از من میترسن
من : خب تو خیلی سردی 
_ چطور میتونم سرد نباشم 
من : میتونی با لبخند زدن شروع کنی 
_ لبخند 
من : اره زود باش لبخند بزن !
یه لبخند مسخره زد 
من : اینطوری که یکم زیبا تر 
دستامو روی لباش گذاشتم و یه دبخند زیبا رو لبش ساختم 
من : عالی شد !
_ خب حالا که لبخند زدم چی شد 
من : وقتی خدمتکارا رو دیدی لبخند بزن خودت میفهمی و یه سوال ازت دارم تو چرا همش داخل اتاقتی ؟
_ خونه من اینجاس دوست ندارم برم بیرون
من : کل اینجا خونه توعه داخل کل خونت برو  تازه اگه از خونه بری بیرون و یکم گردش کنی هیچ اتفاقی نمیوفته 
_ یعنی برم بیرون 
من : البته که باید بری بیرون !
_ باشه امتحان میکنم