?Who is the king

R.m R.m R.m · 1402/02/03 18:56 · خواندن 2 دقیقه

سلام امتحان های ما از فردا شروع میشه و ممکنه دیر دیر پارت بدم 

P10 
مرینت 
صدای زنگ تلفنم رو شنیدم برداشتم و جواب دادم 
من : الو 
ادرین : سلام مرینت 
من : سلام ادرین 
ادرین : کجایی ؟
من : سر کار 
ادرین : کی کارت تموم میشه ؟
من : فکنم چند ساعت دیگه 
ادرین : ادرس محل کارتو بده
من : واسه چی 
ادرین : میخواستم همو ببینیم کارت داشتم 
من : محل کارمو نمیتونی پیدا کنی خیلی دوره 
ادرین :  پس چطور میتونیم همو ببینیم ؟
من : فردا نمیشه ؟
ادرین : باشه بمونه فردا 
من : صبح بیکارم 
ادرین : باشه پس بیا پارک نزدیک مدرسه منتظرم باش میام دنبالت 
من : باشه فردا میبینمت خداحافظ 
ادرین : خداحافظ
تلفن رو قطع کردم گذاشتم روی میز رفتم سمت میله ها پایین رو نگاه کردم و جولیکا رو صدا کردم 
جولیکا: چی شده 
من : بیا بالا 
جولیکا : ارباب کجاس ؟
من : خوابه 
جولیکا : پس اومدم 
من : بیا 
جولیکا از پله ها امد بالا و گفت : چی شده ؟
من : شمارتو بهم بده 
جولیکا : شماره منو میخوای چکار ما که همیشه پیش همیم
من : شاید بعضی وقتا خواستم بهت پیام بدم اینستا داری دیگه ؟
جولیکا : اره دارم 
من : خوبه شماره بده پستای همو نگاه کنیم
جولیکا : باشه 
تلفنم رو برداشتم و بهش دادم شمارشو نوشت و منم شمارمو بهش دادم
دیگه کم کم شب شده بود لباس هامو عوض کردم و رفتم خونه 
یه برگه برداشتم که واسه خودم برنامه بچینم 
باید کل روز رو درس بخونم چون فقط یک روز برای امتحان وقت دارم 
واسه همه درسا امادم فقط باید فیزیک بخونم چون خیلی توی این در ضعیفم حتا باید موقع کار هم بخونم 
وایی اگه این درس رو بیوفتم چی !
کتاب فیزیک رو برداشتم و مشغول خوندن شدم 
تقریبا تا صبح بیدار موندم لباس هامو پوشیدم کتاب فیزیک رو داخل کیفم گذاشتم و از خونه زدم بیرون 
اول میرم دیدن ادرین و بعدش میرم سر کار 
رفتم سمت پارک و روی یکی از نیمکت ها منتظرش نشستم