تولدت مبارک بلاگیکس 🎂 + قالبو آپدیت کردم 🌈❤️
سلام 😍
بچه ها امروز تولد بلاگیکس بید 🥳
چیز میز خوشمل کلی داده 🏵️
من تو نظراتش تبریک گفتم شما هم خواستین بگین ❤️
راستی قالب رو هم آپدیت نموندم ✨
گفتمانم چقد خوشمل شده 🥰💛
حالا بیان وسط عروسیه 💃🏻😂
سلام 😍
بچه ها امروز تولد بلاگیکس بید 🥳
چیز میز خوشمل کلی داده 🏵️
من تو نظراتش تبریک گفتم شما هم خواستین بگین ❤️
راستی قالب رو هم آپدیت نموندم ✨
گفتمانم چقد خوشمل شده 🥰💛
حالا بیان وسط عروسیه 💃🏻😂
ببخشید دیر شد
ببخشید پارت ندادم
شرمنده کمتر شده اب ریخت رو نوشته هام همرو به باد داد تا بنویسم طول کشید .
(تک پارتی)
به نام خدا
شروع
تنها عشق گم شده
توی کلاس درس بودم که با سوال معلم گیج شدم و قلبم از درد ترکید.
سوال معلم این بود که : کسی میدونه عشق چیه؟
تنها کسی که دستشو بالا برد راتین مرد بود.
همکلاسی پسر . دوست واقعا خوبی برای دخترا بود . اما مادرش به هیچ عنوان اجازه نمیداد کمی پیش دخترا باشه
ناگهان راتین مرد شروع به حرف زدن کرد جوری که انگار داشت از خوشحالی می ترکید . جوری که من از درد
راتین مرد: خانم عشق یک چیز جذاب و باحال و سرگرم کنندس.
اینو گفت ؟ اره درست شنیدم .
پوزخند کوچکی زدم و بلند شدم . چون ترس اشک داشتم دوباره نشستم که خانم معلم گفت : مرینت تو بگو عشقچ چیه ؟
اره ، تعریفم شروع شد .
عشق دردناک ترین غم تو زندگیه .
اره خیلی غمناک
اشک هام بدون اجازه جاری شد و بغضم ترکیرد
من و عشقم باهم عشق مشترکی داشتیم عشق یعنی کسی که وقتی سردته با دست در دست دادن گرم شی.
خانواده هامون باهم جور نشدن .
و پدرم اجازه نداد و می خوست عشقمو کتک بزنه و من گفتم اونو ول کنه. و بزاره بره اما اما اون گفت که من برم منم طاقت نیوردم و اونو هل دادم . اشک هام با شدت جاری شدن
و ادامه دادم ،و گفتم باز همو میبینم و اون روز حسابی کتک خوردم و دیگه ندیدمش تا امروز حتی یک بار عشق یعنی حاضر باشی جونتو فداش کنی.
کنار صندلیم ایستاده بودم . تمام بچه ها صورتشون پر از اشک بود . خانم معلم با همون لحن نارحتی گفت : افرین دخترم
همون لحظه خانم ناظم وارد . شد و گفت خانواده دوپن مراسم تسلیت گرفتن و من با نگرانی گفتم : میدونید مال کیه؟
ناظم : نه عزیزم ، اما انگار پسر جون و موهای طلایی که گم شده بود.
با این حرف دیگه نتونستم روی باهام بایستم و روی زمین افتادمو دیگه پا نشدم حتی چشمانم هم به اون دنیای خویث باز نشد .
تمام تمام تمام
اره مرینت رفت تو اون دنیا پیش عشق گلش تا زندگی جدیدی شروع کنن
(( اگه تو این دنیا به خواستت نرسی حتما تو اون دنیا به خواستت میرسی))
لایک و کامنت فراموش نشه عاشفتونم بای
سلام سلام ببخشید دو روز دیگه پارت بعدیو میدم.
دوستان ببخشید پارت ندادم شرمنده
خوب ( مژده دارم) پنج شنبه دو تا پارت میدم .
هر پارت ۱۰۰۰ کاراکتر هست . اگه پارت های بعدی به ۲۰ کامنت شه ۱۲۳۰ کاراکتر مینویسم.
سعی می کنم زود بدم کارام زیاد شده ببخشید .
خداحافظ
ممنون از اینکه تا اینجا پیشم هستید😘
(این پارت: باران اجساد را غسل میدهد و آتش آنها را میسوزاند.)
Fire spreads like a disease.
آتش مثل یک بیماری همه جا را فرا میگیرد.
And it burns everything in its path
و همه چیز را در سر راهش می سوزاند
Rain is not a symbol of love, but a symbol of pain and suffering.
باران نماد عاشقی نیست بلکه نماد درد و رنج است.
And it is the rain that extinguishes the fire and hides our tears.
و این باران است که آتش را خاموش و اشک های مارا پنهان می کند.
Fire and rain
آتش و باران
بیشتر پارت تا حدودی غمگینه .