عشق یا دوستی ۲
بفرمایید کپیه
خب سیلا سیلام راستش الان وقت خوابمه اما می خوام این پارت رو براتون بنویسم به خدا حقمو حلالتون نمی کنم اگه کامنت نذارین دارم از خوابم می گذرم چیزی که عاشقشم خب به اندازه کافی حرف زدم بریم سراغ دستان از زبان مرینت:وقتی الیا گفت: خانم جاهارو عوض کنین اول برام عادی چون فکر می کردم می خواد کنار نیننو بشینه به همین خاطر این حرفو زد اما نه بقیه ش برا پارت بعدشوخی کردمالیا که رفت پیش نینو نشست ادرین پیش کیم کلویی پیش همون سابرینا و من کنار کی نشستم؟ لوکاااا خیلی استرس داشتم همش زیر لب میگفتم دختر حدواست به درست باشه!اصلا بهش توجه نکن فکر کن الیا هست که پسر شده مو هاش هم ابی کرده خیلیم خوشتیپ شده وای نهههههه الان که بیشتر بیشتر توجه بهش جلب شد خب عادی دختر پایان دید مرینت حالا دید لوکا به نظرم که مثل هر روز نبود صورتش مثل خود گچ دیوار پشتی سفید شده بود اخه این دختر چش شده؟ پایان دید لوکا حالا دوباره دید مرینت خیلی استرسی شدم یه دفعه احساس کردم که یکی دستش رو روشونه ام گذاشت یه جیغ بلند کشیدم!!!!!بعد خانم بوستیه گفت:مرینت دخترم چیزی شده؟ گفتم :خانم بوستیه میشه برم دستشویی؟ اونم خندید گفت: بله میشه عزیزم. رفتم تو دستشویی بعد تیکی رو از تو کیفم در اوردم و گفتم وای تیکی دارم از خجالت منفجر میشم تیکی گفت خوب به جای دستشویی یه بهونه دیگه می اوردی دیگه یه لحظه تو مدرسه نموندم وبدون اینکه وسایلمو بردارم رفتم بیرون خیلی عجیب بود حتی یه ماشین هم تو خیابون نبود زمستان بود ولی خیلی هوا گرم شده بود خیلی عجیب بود احساس می کردم یکی داره از پشت دنبالم میکنه یکی که سرعت زیادی هم داره خب تا پارت بعد بای این دفعه شوخی نکردم