چتری برای دو نفر part 2
سلام :)
پارت دوم ادامه 3>
__________
زبان آدرین : هول شدم ، نمیدونستم تو لحضه باید چی کار بکنم ! پاهام رو روی پدال ترمز فشار دادم و مثل اینکه روی یخ سر بخورم لیز خوردم و ایستادم ؛ مثل اینکه به اون دختر برخورد کرده بودم ، کمربند رو دراوردم و از ماشین پیاده شدم ، روی زمین نشسته بود و ناله میکرد .
رفتم سمتش چشمای بلوریشو برگردوند و با عصبانیت توی چشماش بهم نگاه کرد .
زبان مرینت : فقط بهش نگاه کردم ، اما کاری انجام نمیداد و فقط زل زده بود بهم ! یکدفعه واقعا عصبی شدم و داد زدم : چرا اینطوری نگاه میکنی ؟ طلب داری ؟ ؛ صدام توی خیابون پیچید و برگشت سمت خودم یه تکونی خورد و دستمو گرفت .
زبان آدرین : بلند شد و لباساشو تمیز کرد ، گر چه از قبل کثیف بودن! با صدای آروم گفتم : این موقع شب اینجا چی کار میکنی ؟
اما انگار عصبی شد و جوابمو داد : خودت چی کار میکنی ؟
آدرین : من از محل کارم برگشتم .
مرینت : چرا اینجوری حرف میزنی ؟
آدرین : شما بگو من چطور حرف بزنم ؟
مرینت : ولش کن مهم نیست!
زبان آدرین : و برگشت و به راهش ادامه داد ... نمیتونستم ولش کنم اونم این موقع شب توی این سرمای پاییز ؛ شاید سه ثانیه طول کشید تصمیم بگیرم اما برگشتم و گفتم : من میرسونمت ؛ _ برگشت و بدون هیچ کلمه ای داخل ماشین نشست!
زبان مرینت : ماشینش بوی خوبی میداد ، انگار عطری نمیزنه و بوی تن خودشه! سعی میکرد بهم نگاه نکنه اما نگاه های زیرچشمیش رو میتونشتم روی بدنم حس کنم ؛ نتونستم خودمو کنترل کنم و به دستاش نگاه کردم ... نه حلقهای نداره ؛ به صورتش نگاه کردم به چشمای سبزش برگشت و نگام کرد ، بهم لبخند زد ... اما من با بی میلی رومُ برگردوندم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم ، همینجور که داشتم خونه ها رو نگاه میکردم چشمام روی هم رفت و دیگه چیزی نفهمیدم ...
__________
پایان پارت دوم :))