P18 عشق خطر ناک است
بفرمایید ادامه مطلب
ادرین
با نا امیدی رفتم سمت شرکت
نتونستم بفهمم اون کیه و چرا اون فیلما رو گرفته
واسه گوشیم گوشیم پیامک امد
برش داشتم و نگاه کردم
فلیکس بود که نوشته بود : کجایی ؟ بیا اینجا
و یه ادرس فرستاده بود
به ادرس نگاه کردم
ادرس همون هتل بود
دور زدم و دوباره رفتم اونجا
وقتی رسیدم بهش زنگ زدم
فلیکس : امدی ؟
من : کدوم اتاقی؟
فلیکس : ۴۰۱
گوشی قطع کرد
بازم ۴۰۱
چرا رفته اونجا !
رفتم سمت اتاق و در زدم وامد باز کرد
من : چرا امدی اینجا ؟!
از جلوی در رفت کنار و گفت : بیا تو
با سرعت رفتم تو و روی تخت نشستم
درو بست و گفت : چیزی میخوری ؟
من : چرا امدی اینجا ؟!
فلیکس : هتله دیگه چشه
من : اما دقیقا همون اتاق !
فلیکس : مگه این اتاق چشه ؟
انگار از هیچی خبر نداشت
هوفی کشیدم و گفتم : هیچی
فلیکس : چی شده ؟
من : این اتاق اون شبه
فلیکس : عه من نمیدوستم اگر میخای از اینجا بریم
من : نه نمیخاد مشکل من این نیست
فلیکس : پس چیه ؟
من : امدم فیلم هدی اینجا رو بگیرم ولی قبل من یکی گرفته بود
فلیکس : کی ؟!
من : نمیدونم دیر رسیدم نتونستم ببینمش
فلیکس : چه بد
من : باید پیداش کنم !
رفت سمت اشپزخونه و گفت :من قهوه میخورم توهم میخای ؟
من : اره
حوله تمیز داری دوش بگیرم ؟
فلیکس : اره توی اون کمده
رفتم سمت کمد درش رو باز کردم یک جفت کفش سفید توش بود
چقدر اشنا بودن !
وایسا ببینم کفشای اونی که فیلم ها رو گرفت
مال اونم اینطوری بود
یعنی اون فلیکسه !!!
بهش نگاه کردم و با خودم گفتم : یعنی ازم چی میخاد ؟
به روی خودم نمیارم که بدونم چی میخاد
من : وای یه کاری برام پیش امد باید برم
فلیکس : ای بابا باشه برو
من : خداحافظ