P18 عشق خطر ناک است

R.m R.m R.m · 1401/09/08 20:14 · خواندن 1 دقیقه

بفرمایید ادامه مطلب 

ادرین 
با نا امیدی رفتم سمت شرکت 
نتونستم بفهمم اون کیه و چرا اون فیلما رو گرفته 
واسه گوشیم گوشیم پیامک امد
برش داشتم و نگاه کردم 
فلیکس بود که نوشته بود : کجایی ؟ بیا اینجا 
و یه ادرس فرستاده بود
به ادرس نگاه کردم 
ادرس همون هتل بود 
دور زدم و دوباره رفتم اونجا 
وقتی رسیدم بهش زنگ زدم 
فلیکس : امدی ؟
من : کدوم اتاقی؟
فلیکس : ۴۰۱ 
گوشی قطع کرد 
بازم ۴۰۱ 
چرا رفته اونجا !
رفتم سمت اتاق و در زدم وامد باز کرد 
من : چرا امدی اینجا ؟!
از جلوی در رفت کنار و گفت : بیا تو 
با سرعت رفتم تو و روی تخت نشستم 
درو بست و گفت : چیزی میخوری ؟
من : چرا امدی اینجا ؟!
فلیکس : هتله دیگه چشه 
من : اما دقیقا همون اتاق !
فلیکس : مگه این اتاق چشه ؟

انگار از هیچی خبر نداشت 
هوفی کشیدم و گفتم : هیچی
فلیکس : چی شده ؟
من : این اتاق اون شبه 
فلیکس : عه من نمیدوستم اگر میخای از اینجا بریم 
من : نه نمیخاد مشکل من این نیست 
فلیکس : پس چیه ؟
من : امدم فیلم هدی اینجا رو بگیرم ولی قبل من یکی گرفته بود 
فلیکس : کی ؟!
من : نمیدونم دیر رسیدم نتونستم ببینمش 
فلیکس : چه بد
من : باید پیداش کنم !
رفت سمت اشپزخونه و گفت :من قهوه میخورم توهم میخای ؟
من : اره
حوله تمیز داری دوش بگیرم ؟
فلیکس : اره توی اون کمده 
رفتم سمت کمد درش رو باز کردم یک جفت کفش سفید توش بود 
چقدر اشنا بودن !
وایسا ببینم کفشای اونی که فیلم ها رو گرفت 
مال اونم اینطوری بود 
یعنی اون فلیکسه !!!
بهش نگاه کردم و با خودم گفتم : یعنی ازم چی میخاد ؟
به روی خودم نمیارم که بدونم چی میخاد 
من : وای یه کاری برام پیش امد باید برم 
فلیکس : ای بابا باشه برو
من : خداحافظ