مخفیانه پارت ۵

Ava Ava Ava · 1401/06/24 00:11 · خواندن 2 دقیقه

ببخشید بچه ها صبح وقت نشد بزارم الان برید ادامه مطلب😊

آدرین***

مرینت بلاخره کرش با لوکا تموم شد 

توی ماشین **

مرینت تو از کی لوکا رو میشناسی؟ 

*:خب من از بچگی میشناسمش چون اون پسر خیلی خوبیه به مت کمک میکنه ازم دفاع میکنه و.... این ها

من: مرینت تو اون رو دوست داری؟ 

چون میترسیدم عصبانی بشه گفتم: نه ندارم چطور؟ 

من:همینطوری 

بعد رفتیم خونه من 

مرینت نظرت درمورد خونم چیه؟

*:وای چقدر بزرگه واقعا همیچین خونه ای مال توعه؟ 

من:اره مال خودمه و این کوچیک ترین خونه ی منه 

*:آم آدرین من باید کجا بخوابم ؟ 

من:توی اتاق من 

*:بله؟

من:توی اتاق من 

*:داری شوخی میکنی من نمیتونم با تو بخوابم ادرین 

من:الان هم می‌ری لباس هات هم عوض میکنی و پیش خودم میخوابی . 

*:من مگه اینجا لباس دارم؟

من با خونسردی گفتم:آره داخل کمد هست و خودم واست لباس انتخاب کردم 

*:خب باشه الان میرم میپوشم. 

مرینت***

رفتم جایی که ادرین گفته بود رو پیدا کردم باورم نمیشد اون همچین لباسی رو انتخاب کنه اون لباس خیلی باز و قرمز بود و چسبون (اگه بچه مثبت هستی نخون )   بود 

من هم پوشیدم چون چاره نداشتم بعد موهام رو شونه زدم یک رژ قرمز هم زدم که به لباسم‌بیاد بیش تر بدنم معلوم بود انگار فقط یک چیزی روت باشه فقط  و لباس زیر هم که نداشتم که دیگه بد تر همه جام معلوم بود 

همون موقعه ای که داشتم از پله ها پایین میومدم 

آدرین سوتی کشید و گفت: اوه له له خانم چی پوشیده 

و امشب میخواد پیش من بخوابه.

_________

بچه ها از عمد کوتاه دادم چون قراره اتفاقایی توی پارت بعد بیوفته واسه همین باید کامنت ها بالای ۱۵ تا باشه 

و تکراری نباشه مگرنه پارت نمیدم . 

راستی داستان رو لوکانتی کنم یا ادرینتی؟