وبلاگ لیدی باگ

باز کردن در وب با لگد*

درود بر عکس کاور😂
خب سلام به همه شارلوت اومده! زیاد مقدمه چینی نمیکنم، این توضیحات کوتاهو بخونید و بعد برید ادامه مطلب.
اگه میخواید یه داستان خوب داشته باشید این متن رو تا ته و با دقت بخونید!و اینم بگم که من هیچ ادعایی ندارم و نمیگم که من یه نویسنده عالیم و و و... بهههه هیچچچ وجه! و معتقدم هنوز خیلی مونده تا یه نویسنده واقعی محسوب بشم، ولی... میخوام چندتا از نکات مهمی که هر نویسنده مبتدی‌ای باید رعایتش کنه رو با شما به اشتراک بذارم!
حالا تشریف ببرید ادامه مطلب

۱.اول از کجا شروع کنیمممم... آها! قلب اصلی داستان، درونمایه!
خب ببینید دوستان، درونمایه زیربنای یک داستان رو تشکیل میده، پیام اصلی‌ای که داستان باید به خواننده منتقل کنه، و همیشه رو این جمله تاکید داشتم که: یه داستان بدون درونمایه مثل یه کشتی بدون قطب نما و نقشه‌ست!
اکثر داستانای میراکلس یه همچین درونمایه ای دارن: نیروی عشق قوی ترینه و همیشه پیروزه! (هرچند اکثر نویسنده ها دقیقا درمورد درونمایه اطلاعی ندارن ولی به طور غیر مستقیم ممکنه برای داستانشون انتخاب کرده باشن)
پس نظرتون چیه یکم خلاقیت به خرج بدین، روی ایده کار کنید و هدفتونو از نوشتن مشخص کنید؟
۲. آدرینت آدرینت بلا بلا بلا بلا! اوکی، میخوام صادقانه بگم: رو مخه، و در یک کلام کلیشه‌ای!!
چرا با وجود این همه شیپ متنوع، رنگارنگ و قشنگ توی میراکلس فقط گیر دادین به این شیپ؟ ببینید با داستانی خوب وب کاری ندارم چون با اینکه شیپشون آدرینته ولی ایده‌شون متفاوت و خاصه! حداقل اگه قراره شیپ آدرینت رو انتخاب کنید از یه ایده متفاوت استفاده کنید! والا تو تستچی که همشون اینجورین: تیکی که حکم ساعتو داره مرینتو بیدار میکنه، مرینت باز دیرش شده درجا بیدار میشه آماده میشه میدووه سمت مدرسه یهو تو راه آدرین و کاگامیو میبینه که دارن همو میبوسن:/
ماذا فازا چازا خازا؟

این تازه بخش خیلی کوچیکی از نکاتی بود که باید بدونیم.

 پارت بعد: دایره های زرد و رومخ! _ اصلاً چرا مینویسی؟!