
رویایی بودی که...

ایده بدید
زود تند سریع
به بالشش چشم دوختم و ورشداشتم
بو کشیدمش
درسته که به خاطر قرار داد یک روز در میون روی تخت میخوابیم اما
تخت کلا بوی اونو گرفته
بلند شدم و رفتم سمت پذیرایی خوابم نمیبرد
روی مبل و دیدم که ادرین روش نشسته و داره با یکی چت میکنه
خیلی دلم میخواست بدونم او فرد خوشبخت کیه
ولی من فقط باید ازش اطاعت میکردم
پسر خوش قلبی بود اما اگه به حرفش گوش نمیدادم...
یکم ابمیوه ریختم توی لیوانو واسش بردم
-ادرین
متوجه نشد
-ادرین
اینبار فورا سرشو اورد بالا و تکون داد
-میشه بدونم داری با کی چت میکنی
دستشو برد لای موهاش
+نینو
هر وقت میخواست دروغ بگه دستش و میبرد لای موهاش
خیلی دلم میخواست موهاشو لمس کنم ، بو کنم
حدودا ۳هفته تا پایان این قرار داد مونده و بعدش مسیرمون از هم سوا میشه
بلند شدم و رفتم دفترچه خاطراتمو از بین وسایلام ورداشتم
اومدم جلوش نشستم
اون اصلا حتی متوجه من نشد
شروع کردم به تمرین کردن
داشتم سعی میکردم یه متنی و واسه ابراز علاقم نسبت بهش بنویسم
صفحه اول
" شاید از نظر تو من دختری هستم که واسه پول هر کاری میکنم
اما من از قصد این قرار داد و قبول کردم تا فرصتی برای با تو بودن داشته باشم
من عشقی نسبت به تو دارم که تو نمیبینیش
همیشه سعی میکنم نظرتو جلب کنم اما تو بی توجه از کنارم رد میشی
شاید بشه قسمت هایی از اینو برش بزنم
صفحه اولو پاره کردم و مچالش کردم و گذاشتم اونطرف
برای صدای پاره کردن برگه ادرین سرشو اورد بالا و یه نگاهی به من انداخت
متوجه نگاهش شدم
گمونم واسه جلب توجهش یه دفتر ۱۰۰برگ باید بخرم
صفحه دوم
ادرین من عشقی نسبت به تو دارم که دیدنش واسه ی تو سخته
از همون اول انشام صفر بود صفحه دومم پاره کردم و مچاله گذاشتمش روی میز
صفحه سوم و باز کردم اما اینبار یکم فکر کردم که چی بنویسم خوبه
این نامه از طرف دوسدار توست
من همیشه نسبت به تو علاقه شدید داشتم که انکارش میکردم
و اگر تو جان بخواهی من حاضرم انرا فدایت کنم
شاید با خودت فکر کنی که من دختری پول پرست هستم که بخاطرش حتی حاضر شدم یک ازدواج قرار دادی داشته باشم
اما نه هرگز اینگونه نبوده
من به خاطر اینکه این قرار داد را یک فرصت برای با تو بودن غنیمت دیدم قبولش کردم
اما الان پشیمانم
چون الان گرفتار عشقی یک طرفه شدم
میدانم دلت بند کسی است که از من خیلی بهتر است اما ...مهم نیست.
دوسدار تو مرینت
یه دور دیگه از اول مرورش کردم .
چیز خوبی از اب در اومد
دفترچمو بستمو سرمو گذاشتم روش
یه لحظه فقط متوجه افکارم شدم و بعدش خوابم برد
................................................
-دستم شکست واسه این ۳۰۰۰کاراکتر
لایک و کامنت و سابسکرایب یادتون نره
-سابسکرایب!!اسگل مگه یوتیوبی چیزیه ببخشید این قرصاشو نشسته خورده
-خفه
بگذریم دیگه حداقل لایک کنید