قهوه ای با عصاره عشق part2

Delaram Delaram Delaram · 1401/03/31 19:36 · خواندن 5 دقیقه

سلام پارت دوم قهوه ای باعصاره عشق تقدیم نگاهتون 💕

قهوه ای مهمانم کردی خیلی شیرین بود... به گمانم عصاره عشق میان اش غوطه ور بود؛
 گرمم کرد ..
اما حال
هوا سرد شده …
نه ! ، نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
گرمای وجودت را می خواهم …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟!

(قهوه ای با عصاره عشق)

فرانسه___

پاریس---

از زبان مرینت

با حرص اشکاری فرمان ماشین رو داخل دستام می فشردم و میان لاین لایی می کشیدم اینکار بهم حس ارامش می داد حتی با بدو بیراه هایی که بهم نسبت داده می شد اما خب به دلیل صدای بلند موزیک تنها لب و دهن انها را می دیدم که تکان می خورد پوزخندی از لذت زدم و نگاهم رو به اسمان ابی و قرمز و که رنگ هیجان انگیز وشاعرانه ای به فصا داده بود چشم دوختم غروب رو دوست داشتم زیادی جذاب بود!

با صدای گوش خراشی که شنیدم همزمان ماشین تکان شدی خورد و از حرکت ایستاد!
سرم رو به جلو خم شد و به فرمان خورد
انگشت اشاره ام رو سمت پیشانی ام بردم با دیدن خون که جاری بود ترسیدم لبم رو زیر دندان بردم و محکم فشردم درب ماشین رو باز کردم و با حال خرابی از ماشین پیاده شدم !
با دیدن مردی که از پشت رل نشسته بود کمی دقیق شدم

با دیدن پسرک گستاخ امروز کنترلم رو از کف دادم و مانند ببری زخمی به سمت ماشین اش رفتم و با چند تقه محکم به شیشه ماشین اش شیشه رو داد پایین و با حال خرابتر از من  نگاه گیج اش رو به من داد ومن فقط با حرص کلماتم رو ادا کردم


-مرتیکه مگه پشت یابو نشستی؟...این چه وضه رانندگیه..؟ تو که عرضه نداری یه همچین ماشینی رو برونی برو گاری کشی تو کن که مطمئنم توش استادی چه اصراریه پشت همچین ماشینی بشینی  نگا اخه پیشونیم رو زدی داغون کردی عوضی!
با تعجب و ابرو های بالا رفته فقط نگاهم می کرد وقتی اخرین حرفم رو هم زدم نفس عمیقی کشیدم تا خواست دهن باز کنه
بلند تر از قبل داد زدم 

-بیا پایین ببین چه بلایی سر عروسکم اوردی 
وقتی دیدم همینطور با چشمای وق زده خیره منه باز ادامه دادم 
-کر و لالم که هستی !؟

چه بهتر وقتی یه خسارت تپل پیادت کردم میفهمی کی و کجا افسار یابوت رو بکشی!

نه اینکه تو خیابون بی توجه به پشت سریت یهویی بزنی رو ترمز 
با خونسردی در ماشین رو باز کرد و پیاده شد 
قدم به زور تا شونه هاش می رسید و این عصابم رو بیشتر خط می نداخت
بی پروا داخل چشمای سبزش زل زدم امروز به اندازه کافی ظرفیتم پر بود این جرقه باعث ترکیدنم شده بود به علاوه باید تاوان گستاخی امروز صبح اش را پرداخت می کرد!
بی هوا در ماشین رو کوبید که از جا پریدم
ایندفعه با تردید و ترس نگاهش کردم زیاد از حد خونسرد نبود؟

اخمی کرد و یک قدم سمتم برداشت با این حرکتش ناخودگاه یک قدم عقب رفتم 
کاش دادو هوار می کرد اما این بی حرفیش وحشت به دلم می انداخت!
عقب رفتم و دستم رو به تیر چراغ برقی که اون محوطه تاریک رو روشن می کرد تکیه دادم 
به ترس افتاده بودم اما نباید اجازه می دادم متوجه بشه خیلی زیاده روی کرده بودم و فک می کنم هیچ کس این حوالی نباشه حتی بخواد جنازه  من بی نوا رو از کف اسفالت جمع کنه!
با همون قیافه برزخیش و اخم وحشتناکش خیره حرکاتم بود کل شجاعتم رو جمع کردم به چشمای سبزش خیره شدم
-چیه ادم ندیدی؟!...چشماتو درویش کنا و گرنه!
+وگرنه؟
صداش اروم اما با تحکم بود و ترس به دلم می انداخت اما من مرینت بودم امکان نداشت اینطوری عقب نشینی کنم
-وگرنه بلایی سرت میارم که خودت حض کنی عزیزم!
پوزخندی که زد برام از صدتا فحش بدتربود با ترس خیره پوزخند حرص درارش شدم
قدم دیگه ای نزدیکم شد با لحن تهدیدوار و هشدار دهنده اما خشک و جدی لب زد
-شما مقصر بودی خانم محترم معلوم نیست کجا سیر می کردی که ماشین به اون بزرگی رو ندیدی به نظرم نمی اد انقدر کور باشی که جلوت رو نتونی ببینی و حتی فاصله ات رو با ماشین من حفظ نکردی ولی من به این اصل توجه کردم و ترمز کردم اما شما بی توجه به ماشین من رانندگیتو کردی از پشت به من زدی می تونید زنگ بزنید پلیس تا بیاد کروکی بکشه اما در این صورت اگر شما مقصر باشید من تمام خسارتی که باید رو پرداخت میکنم اما اگر من مقصر نباشم اونوقته که ورق بر میگرده
با خشم و سردی نگاهی به چشمای ترسیده ام انداخت و ادامه داد
-باید جزای تمام توهین ها و حرف های رکیکی که من نسبت دادید رو بدید خب حالا چی میگید خسارت میخواین 
با لرزشی که توی صدام مشهود بود نجوا کردم
-واقعا که خیلی پرویی هیچ خسارتت نمیدی فکر مجازات کردنمم هستی. اصلا کی هستی که میخوای من رو مجازاتم کنی برو کنار میخوام ردشم 
+خب رد شو 
-هیکل بزرگت رو حرکت بده رد شم
با غرور و نیشخندی که رو لب اش پروزمندانه جلون می داد کنار رفت اما هنوز چند قدم دور نشده بودم که دستم رو محکم کشید که اخی از دهنم پرت شد بیرون نگاه خشمگین و دریدم رو حواله اش کردم و منتظر خیره اش شدم که همینطور که پشتش به من بود گفت
+هنوز که توصیه حساب نکردیم
اب دهنم رو با ترس فرو فرستادم و لب زدم
-ولم کن خسارت نمیخوام
با شیطنت برگشت و باهمون نیشخند مسخره اش گفت
-چرا اخه؟..
به هرحال زدی از پشت ماشینم رو داغون کردی حیفه دستمزدت رو نگیری هوم؟