فقط برای من برقص p6

༺รΔⓃ𝕒༻ ༺รΔⓃ𝕒༻ ༺รΔⓃ𝕒༻ · 1401/02/20 09:45 · خواندن 2 دقیقه

ب خاطر یلدا ندادم😝😝😝....نه شوخی کردم امتحانام رو ریدم  خیخی....و حال نوشتن نداشتم ولی خب الان میدم دیگه...ببخشید...چرا کامنت  ها اینقدر کم بودددد؟ نا امید شدم ۳۰۶ بازدید و جمعا ۹ کامنت؟ نامردی است دوستان 🥲

 

کامنت و لایک ندید  فردا پارت نمیدم...دیگه همین ....خوش بگذره ب زودی قراره بریم ۵ سال بعد....دیگه لو نمیدم ک قراره چی بشه

همراه مامان نورا وارد ی خونه ویلایی شدیم ..پر بود از آدم های مختلف زن ها و مرد هایی ک برهنه  بودن ...صدای خنده های مستانه....کمی ترسیدم  اما ب روز خودم نیوردم...بیخیال  مرینت....آروم باش تو حوا  نیستی ،،،،حوا ترسو مرد..تو مرینتی  ...وارد سالن شدیم کنار مادر بزرگ نشستم مستختم لیوان های قرمزی رو جلومون گرفت....فکر کردم شربت  آلبالوعه  یکی برداشتم یکی خوردم...صورتم جمع شد و تلخ بود...برو ب مامان نورا گفتم : این چیه.....گفت: مشروب. اگه دوست داری بخوری بخور.....با ترید لیوان رو ب دهنم نزدیک کردم آروم آروم نوشیدم ....کم کم ازش خوشم اومد و یک جا سر کشیدم ......ب آدم هایی  داشتن میرقصیدن  نگاه کردم زیبا بود...وسوسه میشدم برم برقصم.....سرم کمی گیج میرفت ...ب سمت پیس رفتم و ب مامان نورا نگا کردم با لبخند لیوان ب سمتم گرفت.....قدرت گرفتم با اعتماد ب نفس ب سمت پیس رفتم و هرچی بلد بودم استفاده کردم و بهترین رقصمو  انجام دادم....زنی اومد جلو و حرکات زیبایی انجام داد ک من مثلشو  ندیده بودم...با لبخند ب دست بهم اشاره کرد..عین احمقا  گفتم: چی.....سالن منفجر شد از خنده....مامان نورا رو دیدم ک عصبی ب سمتم اومد دستمو گرفت  و از جمعیت بیرون کشید.....تو ماشین ک نشستیم  شروع کرد ب حرف زدن....این چ کاری بود کردی مرینت؟..... سرمو انداختم پایین گفتم.....ببخشید...انگار فهمید نباید سرم داد میزد بغلم کرد و خیلی مهربون گفت: نمیخوام پیش کسی  کم بیاری عزیزم.....بهترین دنسر های برای آموزش بهت میارم