💔از تنفر تا عاشقی دوباره💞 پارت دوم

Marinette Marinette Marinette · 1401/01/18 19:07 · خواندن 1 دقیقه

های

ممنون از کامنت هاتون♡

و خوشحالم از اینکه خوشتون اومد از پارت اول رمانم«:

امیدوارم از پارتهای بعد هو خوشتون بیاد

برید ادامه

 

 

 

 

با عصبانیت فریاد زدم: کی همچین غلطی کرده... کسی چیزی نگفت،  منم که دیدم با عصبانیت کاری پیش نمیره سعی کردم خونسردی خودمو حفظ کنم.. پس شونه ای بالا انداختم و گفتم: خیلی خب خودتون خواستید... داشتم میرفتم بشینم که نگاهم خورد به دختری که داشت ریز ریز میخندید، چهرش خیلی اشنا بود، بی توجه به سمت میزم حرکت کردم و نشستم... لیست حضور غیابم رو بیرون اوردم و شروع کردم به حضور غیاب: لوکا کافیین(بله ایشون همدانشگاهی مرینته و قرارهکلی ماجرا داشته باشن باهم😂)

الیا سزار

نیت کارول( چیه خب فامیلیشو نمیدونم،  با ایشون هم... بله(:  )

کلویی بورژوا

لایلا الن

الیس رامون

کیم هاردی

ادرینا اگرست( یح خودش ادرینه اینم خواهرشه(:  )

...

...

م..تو فکر خودش: مرینت دوپن چنگ.. نه نه حتما دارم اشتباه میکنم

با صدایی واضحه *

مرینت دوپن چنگ

"مرینت بلند میشه"

چن دیقه  نگاهش کردم که...

 

 

 

میدونم کمه 

ولی برای جذاب تر شدن رمان این کار رو میکنم(:

لاک و کامنت فراموش نشه«: