من و تو تا ابد p17

Waze Waze Waze · 1401/01/06 23:34 · خواندن 6 دقیقه

خب بچه ها درسته این پارت ها رایگانه اما..... از این به بعد شرط داریم

لایک ها باید به ۵ تا برسه 

نظرات به ۴ تا

دیگه تخفیف دادم

پس از این به بعد اینجوری میمونه 

راستی ۳ تا پارت خوبه

نترسید بچه ها پارت میدم اما باید به این اعداد برسه

 

 

فردا ی آن روز 

رفتم تو شرکت و رفتم تو دفترم که یکی در زد 

مرینت:بیا تو 

لوکا بود اومد تو و نشست رو به روم 

مرینت:خب کار داشتی 

لوکا:بله اومدم جواب رو بگیرم 

مرینت:آهان خب...

لوکا:خب...

مرینت:قبول ولی بای قول بدی که هیج وقت ناراحتم نکنی

لوکا:واااایی وری وری وری وری نایس تنکی اره خوش مزه تر از آیس پکی (من:لوکا جان صنعتی و صنتی رو باهم زدی؟؟)

خندیدم

و بعد رفت بیرون 

خب اینم از این 

ولی هنوز مطمئن نیستم که کار درستی کرده باشم 

وللش تو که کلی شکست عشقی خوردی فوقش اینم میاد روش 

 

********

۳ سال بعد

********

از دید آدرین 

 

اعصابم خورد بود 

گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به دانژرکور

بوق بوق

دانژرکور:بفرمایید آقای آگرست

آدرین:سلام من می خوام استعفاء بدم

دانژرکور:ولی آقای آگرست ...

آدرین:ولی بی ولی شما با این کارتون زندگی منو نابود کردید من برای همیشه استعفاء میدم

با عصبانیت تمام گوشی رو قطع کردم 

کریس(دوستشه):حالا چرا این قدر عصبانی هستی به اعصابت مسلط باش پسر 

یکم آروم شدم و گفتم 

آدرین:ولی آخه چجوری این کار مسخره کل زندگی من رو نابود کرد اگه زود تر از این گار استعفاء میدادم الان ۳ سال بود که با مرینت ازدواج کرده بودم 

کریس:دوباره اسم اون دختر رو آوردی بابا آدرین ولش کن این همه دختر تو جهانن حالا تو چرا گیر دادی به همین 

آدرین:تو متوجه نمیشی کریس این دختر همه ی زندگی منه 

کریس:ولی باور کن اون دختر دیگه تو رو فراموش کرده و رفته دنبال یکی دیگه شرط میبندم که الان ازدواج کرده و سالی یک بار هم به تو فکر نمی کنی 

آدرین:برام مهم نی بهم فکر نکنه حق داره  

کریس:الان ۳ سال گذشته اون حتی یک بار هم بهت زنگ نزد و حتی حاضر نشد که باهات بیاد پس تو هم ولش کن برو برای خودت به زندگی دیگه دست پا کن و از این پکری در بیا 

آدرین:اصلا برای من مهم نی اون شاید الان ازدواج کرده باشه و صاحب بچه باشه من براش آرزو ی خوش بختی می دونم که اون دیگه منو دوست نداره و منو نمی خواد ولی من دلم پر میزنه که فقط یک بار فقط فقط یک بار دیگه ببینمش همین فقط می خوای ببینمش جرمه؟؟

کریس:ببین رفیق بیخیالش شو الان اگه بری ببینیش شاید تو از دیدنش خوش حال بشی ولی اون نه و حتی ممکنه بهت چیزی بگه که غرورت بشکنه و آرزو می کردی که ای کاش هیچ وقت نمی دیدیش

آدرین:اه نمی دونم

کریس:آدرین تو الان یه مدل معرفی کسی که دخترا خودش رو برات می کشن 

آدرین:هه اره ولی اون را من رو به خاطر خودم دوست ندارن ولی ولی مرینت من رو به خاطر خودم دوست داشت

(خب من یه توضیح بدم:آدرین تو یه مهمونی با کریس آشنا میشه کریس شرکت طراحی لباس داشته وقتی با آدرین آشنا میشه از قیافه خوشش میاد و اون رو یکی از مدل های شرکتش می کنه و الان آدرین یه مدل هست)

کریس:آه آدرین خیلی دوست داری ببینیش؟

آدرین:بیش تر از چیزی که فکر کنی 

کریس:حالا که این قدر دوست داری من تو رو به یه شرکت دیگه تو پاریس می فرستم تا بتونی مرینت رو ببینی 

آدرین:چییی  واقعا این کار رو می کنی؟؟

کریس:اگه تو بخوای البته

آدرین:معلومه که می خوام وااای کریس عاشقتم 

کریس:ولی یه شرطی داره 

آدرین:هرچی باشه قبول می کنن

کریس:اگه رفتی اون جا و دیدی که مرینت ازدواج کرده و این ها به محض این که دیدیش باید برگردی و دیگه هیچ حرفی در مورد مرینت نزنی یعنی به کلی فراموشش کنی قبول؟

آدرین:آه باشه قبوله

کریس:اوکی پس دو روز دیگه شما در پاریس قرار داری 

آدرین:واقعا ازت ممنونم رفیق

********

۲ روز بعد

********

از دید مرینت

امروز جمعه بود و تعطیل بودم 

با گوشیم رفته بودم تو اینستا و داشتم می گشتم که یکی زنگ زد 

به شمارش نگاه کردم...