پارت هفدهم عشق ناشناخته

Arina Arina Arina · 1401/01/06 19:33 · خواندن 4 دقیقه

سلااام خوفید ؟

میدونم میخواید جرم بدید ولی بخدا نتونستم پارت بدم 

بپر ادامه 

امیدوارم لذت ببرید  

که دیدم مرینت توی بغلمه و داره گریه میکنی

- ( با گریه ) میدونم خیلی سختی کشیدی آدرین ... ولی ... ولی بخدا منم سختی کشیدم .. بی تو .... تو نبودی ببینی چه حالی داشتم .... نبودی ببینی چقد حالم بد بود ... نمیدونی که از همون بار اول که دیدمت عاشقت شدم ... هربار که به تو نزدیک میشدم قلبم از سینه م بیرون میزد ... نمیدونی وقتی هربار به هر مناسبتی برات کادو درست میکردم وقتی ... وقتی که میدیدم نمیتونم به تو اون کادو ها رو بدم چقدر نا امید بودم ... نمیدونی وقتی تو رو میدیدم زبونم نمیچرخید حتی بهت بگه سلام ... نمیدونی وقتی دیدم این همه دنبال تو دوییدن بی فایده است و ... به زور خودم رو راضی کردم که به تو فکر نکنه چقدر افسرده بودم ... همه فکر میکنند من به خاطر درس خوندن رفتم پیش دایی اما... اما این طور نبود ... من رفتم اونجا چون حالم خوب نبود ... رفتم اونجا چون افسرده بودم ... رفتم اونجا تا ... تا از تو فکر تو در بیام ...

هر چقدر مرینت بیشتر حرف میزد منم بیشتر با گریه هاش عذاب میدیدم مرینت توی بغلمه و داره گریه میکنی
- ( با گریه ) میدونم خیلی سختی کشیدی آدرین ... ولی ... ولی بخدا منم سختی کشیدم .. بی تو .... تو نبودی ببینی چه حالی داشتم .... نبودی ببینی چقد حالم بد بود ... نمیدونی که از همون بار اول که دیدمت عاشقت شدم ... هربار که به تو نزدیک میشدم قلبم از سینه م بیرون میزد ... نمیدونی وقتی هربار به هر مناسبتی برات کادو درست میکردم وقتی ... وقتی که میدیدم نمیتونم به تو اون کادو ها رو بدم چقدر نا امید بودم ... نمیدونی وقتی تو رو میدیدم زبونم نمیچرخید حتی بهت بگه سلام ... نمیدونی وقتی دیدم این همه دنبال تو دوییدن بی فایده است و ... به زور خودم رو راضی کردم که به تو فکر نکنه چقدر افسرده بودم ... همه فکر میکنند من به خاطر درس خوندن رفتم پیش دایی اما... اما این طور نبود ... من رفتم اونجا چون حالم خوب نبود ... رفتم اونجا چون افسرده بودم ... رفتم اونجا تا ... تا از تو فکر تو در بیام ...
هر چقدر مرینت بیشتر حرف میزد منم بیشتر با گریه هاش عذاب میدیدم . قلبم درد میکرد که چرا این همه سال نفهمیدم اونم دوسم داره ( از بس خنگی مادر / تو یکی ساکت وجی لعنتی / هو چته چرا فحش میدی / دوس دارم به تو چه 😝 / خو راست میگم دیگه خنگول همه ی ما از قسمت اول میراکلس فهمیدیم مرینت تو رو دوست داره اما امان از تو که هیچوقت مرینت رو ندیدی و هی خودت رو زدی به کوچه ی علی چپ که مرینت رو دوست نداری و... / خیله خب بابا تسلیمم فقط اون دهنت رو ببند / نمیشه نمیشه . کار وجی همینه دیگه گلم 😌 / 😠 باشه بابا تو بردی / من همیشه برندم عزیزم 😌 )
- مرینت می شه دیگه گریه نکنی خواهش میکنم مگه قول نداده بودی گریه نکنی ؟
- چجوری ... انتظار ..داری .. گریه نکنم آخه  ( بچه ها سه نقطه ها گریه ی مرینته )
- 😢 گریه نکن مرینت حالا که همچی درست شده
- هی ... هیچی درست ... نشده ...
- ببین الان من و تو کنار همیم . میتونیم باهم دنیامون رو بسازیم
 - ولی به نظرت میشه؟ ...  ( بینیش رو بالا کشید و ادامه داد ) میشه با هم باشیم ؟
- آره چرا نشه ؟
 سرش رو پایین انداخت 
- آخه من نمیتونم 
و دوباره زد زیر گریه
- مرینت چرا نمیتونی آخه ؟ 
در حالی که از بغلم بیرون میومد و از من فاصله میگرفت روی نیمکت با فاصله از من روی دوتا پاش نشست و دستاش رو روی زانو هاش گذاشت و سرش رو پایین انداخت و روی دستاش گذاشت و با گریه ادامه داد :

 من... حتی اگه... بخوام با تو زندگی... کنم ...، پس... چجوری بعد از این ...توی... چشمات... نگاه کنم ؟
من... باعث ... حال بدت... شدم 
من ... اذیتت کردم ... لیاقتت رو ندارم ... آدرین .....
اینا رو گفت و دوباره گریه کرد 
در حالی که سعی میکردم بغض توی گلوم رو ازش مخفی کنم گفتم :
- مرینت اگه تو نبودی که من عشق رو تجربه نمیکردم ... اگه تو نبودی که من دست از کار و خیلی چیزای دیگه نمی کشیدم ... اگه تو نبودی که من ... زندگی نمیکردم ... اگه تو نبودی من با این حس عجیب عشق رو به رو نمی شدم 
- ولی من باعث شدم خیلی اذیت شی حتی اگه تو از دستم ناراحت نباشی من نمیتونم توی چشمات نگاه کنم 
و باز گریه
دیگه داشتم از گریه های مرینت دیوانه میشدم 
تا اینکه یه فکری به سرم زد و گفتم :....

بقیش واسه پارت بعد 

راستی پارت بعد یکم قراره منحرفی باشه ولی در حدی نیست که واسش رمز بزارم 

و اینکه کامنت و لایک فراموش نشه تا پارت بعد باییی