عشق خلافکار من پارت 14

اما اما اما · 1400/12/19 13:27 · خواندن 1 دقیقه

بعد صد سال رمان عشق خلافکار من رو گزاشتم برین بخونین 😁

بعد از اینکه بازی تموم شد نینو گف بریم فیلم ترسناک ببینیم مرینت و الیا و من قبول کردیم نینو فیلم رو گزاشت وسط فیلم بود یهو یه جای ترسناک بود که مرینت پرید بغلم منم بغلش کردم  فیلم تموم شد  به مرینت نگاه کردم خواب بود  بردمش تو اتاق گزاشتم رو.تخت رفتم نینو رو بیدار کردم اونم الیا رو بیدار کرد رفتن خوابیدن منم رفتم تو اتاقم و خوابیدم 

صبح 

بیدار شدم مرینت خواب بود رفتم براش یه لیوان شیر

ریختم تو لیوان و چند تا ماکارونی گزاشتم تو سینی

بردم تو اتاق مرینت مرینت و بیداری کردم و و بهش

سینی رو دادم خورد و باهم رفتیم پیش الیاشون 

الیا گفت وای کفتر های عاشق رو ببین 🤪 مرینت

مثل لبو شد و از من فاصله گرف الیا گف وای بچه ها

نظرتون چیه نهار رو بیرون بخوریم  بعدشم بریم خرید

و آخر شب هم شهر بازی مرینت چشماش برق زد و به

من نگاه کرد منم گفتم باش بریم مرینت پرید بغلم و

بچه گونه گف میسی