رما مای کت {MY CAT}❤ P4 ❤

leidy Blak leidy Blak leidy Blak · 1400/12/18 10:11 · خواندن 1 دقیقه

از زبان مرینت: {تصمیم گرفتم - بزارم}

لوکا؟!

وایییی نههههههه

از زبان لوکا:

-بابا {تام رو میگه

- بله پسرم

- مرینت چرا همش قش میکنه؟

-نمیدونم. وقتی استرس میگیره اینطوری میشه

از زبان کاگامی:

اخ جونم!

لوکااااااااا

عزیزم

نمیدونستم تو داداشمی

مامان; من با لوکا ازدواج کرده بودم. یادته؟ عروسیم نیومدی

-او اره.اون پسره

از زبان لوکا:

مادر منم. یادت نمیاد؟البته من نمیدونستم کاگامی خواهرمه

-{کاگامی}اره لوکا.منم. ولی الان خانواده توهمه مرینت عمه بچه خاله بچه تو بابای بچه عموی بچه منم بازم عمه ی بچه و مادر بچه

عجیبه

از زبان مرینت:

با داد گفتم:بسه! بسه! بسه! من دیگه نمیخوام تو این دنیا باشم! همه چی پیچیدس! لوکل برادرمه!کاگامی خواهرمه!خانم سابین مادرم نیست!

از کجا معلوم من برای این خانواده باشم؟!

من...من...من از همتون بدم میاد!

تیکی خال ها پدیدار!

همه با تعجب بهم نگاه کردن و گفتن:

ل..ل..لیدی باگ؟!

پایان P4 

بازم کم بود ولی تو پرت بعدی جوری جبران میکنم که 10 پارت فصل 1 این رمان رو پر کنه!

فعلا بای تا های!