پارت چهارم عشق ناشناخته
سیلام بپر ادامه
هنوز از زبون آدرین
هوف خداروشکر که حداقل بهش گفتم وعلا تا آخر عمرم باید حسرت می خوردم رسیدم خونه و در و باز کردم که یهو مامان اومد جلو ی راهم رو گرفت و گفت خب چی شد ؟
- هیچی
- یعنی چی هیچی ؟ بهش نگفتی؟
- گفتم ولی گفت نمیدونه دوسم داره یا نه
- خب اینو از اول بگو دیگه . واسه اینم راه هست تو فقط کاری کن که اون عاشقت شه همین
- یعنی چه جوری؟
- اینو داری از من میپرسی؟ خوبه خودت این کاره ایی کل دخترای شهر رو عاشق میکنی بعد نمیتونی از پس مرینت برآی؟
- مامان. مرینت فرق داره . اون مثل بقیه نیست
- دقیقا چیش مثل بقیه نیست ؟
- اون فرق داره چون معمولا دخترا عاشق من میشن ولی من هیچ حسی به هیچکدوم ندارم اما مرینت.... من عاشق مرینت شدم نه اون عاشق من
- از کجا میدونی دوست نداره؟
- آخه خودش گفت مطمعا نیست
- خب از رفتارش بگو وقتی که باهاش حرف زدی
- باشه . خب وقتی اون از کافه اومد بیرون من با ماشینم راهش رو بستم و اون میخواست جیغ بزنه که من پنجره رو دادم پایین و .. ولی وقتی بهش گفتم بانویی به زیبایی شما یه لحظه لپاش قرمز شد و ... و وقتی که در گوشش گفتم دوست دارم چشماش داشت میخندید و لپاش شده بود کوره ی کوزه پزی
- خب این یعنی دوست داره دیگه پسره ی خنگول
- عه مامان !
-😂😂😂😂 خب دیگه برو بخواب فردا کلی کار داری باید با کاگامی کات کنی . مرینت رو عاشق خودت کنی و به کارای شرکت برسی
- باشه پس شب بخیر
- شب بخیر
وای اصلا نمیتونم بخوابم همش دارم به مرینت فکر میکنم بزار بینم ساعت چنده؟ ساعت 1 ؟ وای خدایا ساعت یک شده و من هنوز بیدارم ای بابا
از زبون لوکا
وقتی اومدم خونه رفتم بخوابم ولی مگه خوابم میبرد فقط داشتم به مرینت فکر میکردم چقدر صحبت کردن باهاش حال آدم رو خوب میکنه وای از نگاهش نگم که هر وقت چشماش رو میبینم دست خودم نیست عاشقش میشم ولی حالا هر جوری که شده باید بخوابم ( گوسفندا رو بشمر بخوابی لوکی 😆/ 😐 گوسفند کجا بود این وقت شب ؟ / ولش بابا من یه چی گفتم تو بگیر بخواب / 😑 )
از زبون مرینت
وای من چرا نمیتونم بخوابم . پوففف . ( آهای نویسنده کجایی ؟ بیا به دادم برس مردم از بی خوابی / چیه بابا سرم رفت مرینت بگیر بخواب دیگه / نمیشه / خب دانشمندا میگن اگر خوابتون نمیبره یعنی یکی داره بهتون فکر میکنه/آخه الان کی به من فکر می کنه ؟/ یعنی باورم نمیشه تو انقد خنگی ، کیا عاشقت شدن؟ / آدرین و لوکا / خب خنگه اونا دارن بهت فکر میکنن دیگه / عا راست میگیا ممنون / آخر این رمان شما دوتا منو میکشید . دیگه خفه ساعت 1/ چشم شما آسوده بخواب که من بیدارم / لازم نکرده تو بخواب . اگر بیدار باشی من آسوده که نمی خوابم هیچ اتفاقا انگار رو میخ خوابیدم / 😒/ حالا می خوابی یا / غلط کردم شب بخیر / چه عجب )
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه
بچه ها از این به بعد هر پارت شرایطی داره و تا شرایط کامل نشه پارت بعد رو نمیزارم ولی اگه شرایط زودتر کامل شه یا حتی بیشتر شه پارت بعد رو زودتر میزارم
شرایط پارت بعدی : 4 تا لایک 5 تا کامنت