عشق طراح من
اینم یه پارت دیگه
#عشق.طراح.من🙈💕
#پارت 2
از زبان مرینت
پسره کارتشو بهم داد و رفت منم به ساعت نگاه کردم داشت دیرم میشد سریع سوار شدم و رفتم سر کار رسیدم شرکت رفتم تو به منشی گفتم من مساحبه دارم اونم گف منتظرتون بودیم آقای اگراست و پسرشون تو اتاق هستم بزار هماهنگ کنم گف هماهنگ شد برو تو در زدم و وارد اتاق شدم نگاه کردم دیدم همون پسر که بهم زد بد بخت شدم نکنه همینه پسر آقای اگراست آقای اگراست بهم نگاه کرد و گف برای استخدام اومدی منم نگاش کردم و سرمو تکون دادم گفت خوب مدارک رو بده دادم گفت خوب طرح هات رو هم بده اونم دادم نگاه کرد و گف اینا عالین و گف تو از همین امروز استخدامی خوب بیا با پسرم اشنات کنم آدرین بلندشو و خودتو معرفی کن پس اسمش آدرین بود بلند شد و گف من آدرین اگراست و شما منم گفتم مرینت دوپنچنگ
از زبان آدرین
پس اسمش مرینت بود به صورتش نگاه کردم مهو صورتش بودم که پدرم گف مرینت تو تو بخش آدرین یعنی باید طرح هاتو به اون نشون بدی پدرم گف آدرین برو و کارکنارو با مرینت آشنا کن رفتم. و همو رو باهاش آشنا کردم رفتیم تو اتاق من بهش پرژه رو توضيح دادم و قرار شد تا فردا طراحی کنه خوب اون رفت منم زنگ زدم یه میز و.. سفارش دادم برای مرینت آخه نمیدونم چرا دوست دارم همش پیشم باشه
بقیش واسه پارت بعد