عشق خلافکار من پارت ۱۰

اما اما اما · 1400/11/11 16:03 · خواندن 1 دقیقه

برین پارت ۱۰رو بخونید خوشتون اومد نظر بدید لباس اولی ماله مرینته و دومی الیا

از زبان مرینت رفتم تو تختم شماره ادرین رو داشتم بهش پیام دادم  گفتم سلام خوبی مرینتم

بعد دو دقیقه جواب داد سلام ممنون شناختم تو خوبی 

گفتم ممنون  گف فردا ساعت ۳ بیا کافه باغ سری گفتم باش

از زبان ادرین 

وای من چرا بهش گفتم بیا کافه وای نکنه عاشقش شدم نه امکان نداره نه نه امکان ندارهههه 

از زبان نینو به الیا زنگ زدم گفتم ساعت ۳بیاد خونمون حالا باید ادرین رو برای فردا راضی کنم بره بیرون بهش گفتم گف راحت باش من فردا نیستم 

وهمه لالا کردن 😁😴

صبح 

ساعت ۱۲بیدار شدم (دخترمون ظهر خیزه😂) اع خو دیشب دیر خوابیدم (باش باش )

ناهار خوردم و رفتم حمام ساعت ۱و نیم بود نیم ساعتم طول کشید تا لباس انتخاب کنم و بپوشم 

۲۰دقیقه هم ارایش  کفشامم پوشیدم دیدم الیا هم امادس  گفتم تو کجا گف به تو چه خودت کجا میری منم ویگه هیچی نگفتم  رفتم تو کافه  دیدمش نشستم من قهوه اون هم اسپرسو سفارش داد بهم گف نظرت چیه شب بریم یه جایی گفتم مثلا کجا  گف سوپرایزه

بسه بقیش واسه بعدن بای بای