فرمـــانـده غیرتـے مـن👮🏻‍♂❤️پارت1

𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 · 1403/11/28 16:26 · خواندن 3 دقیقه

تورووو خوداااا تو ک داری رد میشی یه سر بیا ادامه :)))))

معرفی رمان

(فرمـــانـده غیرتـے مـن👮🏻‍♂❤️)

دارای صحنه های هیجانی و فول طنز😂🙈

ژانر: طنز ، سربازی ، عاشقانه ، هیجانی🍓

نویسنده : نفس . S ♡🫐

تعداد پارت : نامعلوم (زیاده)

ادیتور کاور: 𝓐.𝓡🪐

خلاصه: سلین دادور دختری اتیش پاره و سلیطه ای که به لات محل معروفه و از هشتاد جهت آزاد که قراره از سر فضولی سر از پادگان در بیاره و بره سربازی و از اون ور فرمانده کیسان ارجمند پسری مغرور و جدی و بی رحم ولی امان از کار دنیا که...🫀🫂

کپی از رمان پیگرد قانونی دارد📕🚫

خوندن بدون لایک و کامنت حرامه 🔥❌


پارت1

آستینامو دادم بالا و ایرپادم رو گذاشتم تو گوشم 
قلنج انگشتامو شکوندم و آهنگ دخت بندر رو پلی کردم 
تا آهنگ شروع شد با صدای بلند شروع کردم به همراهی کردن با خواننده و تند تند ظرفا رو کفی میکردم و روی هم میزاشتم
تموم که شدن قری به کمر و گردنم دادم و همراه با ریتم آهگ همونجور که خودمو تکون میدادم ظرفا رو هم آب میکشیدم و سر جاشون میزاشتم 


آخریم گذاشتم کنار بقیه و کل بلندی کشیدم و باخوشحالی ایرپادم رو دراوردم 

برگشتم از یخچال تخمه بردارم که با قیافه سکته ای و چشای از حدقه بیرون زده ی مامان روبه رو شدم 


وا مامان چرا اینجوری نگا میکنه

متعجب برگشتم عقب که ببینم چیشده ولی چیزی نبود

_عا مامان؟ چیشده چرا اینجوری نگام میکنی 
چیزی شده؟

مشکوک چشاشو ریز کرد:

+دختر تو چیزی میزنی؟ راستشو بگو تریاک یا ماری جوآنا ؟

چشام گرد شد و بهت زده گفتم:

_هااا؟ نههه مامان چرا مگه؟

+اخه این همه خل و چل بودن اونم توی این سن که یه خرس گریزلی کامل شدی دیگه تو حالت عادی خیلی نوبره

دستاشو برای دعا برد بالا و گف:

خدایا این بچه ی جن زده ی منو شفا بده تورو به چهارده معصوممم قسم شفا بدهه میترسم هیچکس گردنش نگیره بگن شیش هفت تخته اش کمه بترشه بمونه رو دستم

و چند بار فوت کرد تو صورت و کله ام و الهی امین الهی امین گف

پوکر زل زدم به مامان و یهو جیغ زدم:

_مامانننننننننننننننن

دستشو کوبید رو قلبش ولی بعد که فهمید اشتباه کرده و قلب اونجا نیس برای اینکه کم نیاره سریع درستش کرد و چشم غره ی توپی رف

+یامانننن ور پریده 
چته زهره ام ترکید

ایشی گفتم و چس کرده تخمه و لواشک و پاستیل رو از یخچال برداشتم و با لگد به سبک زنده یاد بروسلی درشو بستم که جیغ جیغ مامان به هوا رف :

+پدصگگگگگگ صد بار گفتم در اون در به در شده با جفتک نبنددددد

و دمپایی گل گلی رو فرشیش رو دراورد پرت کرد سمتم
ترسیده جیغ بنفش کشیدمو با یه دست تنبون زردم که عکس باب اسفنجی و پاتریک روش داشت رو نگه داشتم و با دست دیگه ام هله هوله هامو گرفتم و پریدم تو اتاق و شیرجه زدم رو تخت 

با نیش باز به جینگیلیای خوشمزه ام نگا میکردم که...
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
خب خب اینم اولین پارت رمان جدید فرمانده غیرتی من🤗💕

پارت اول شرط نداره و هر وقت بتونم میدم ولی حمایت نکنین ادامه نمیدم 

از پارت بعد یا پارت سوم هم با برچسب خودش میزارم 🎈

( توی پارت دوم شخصیتا رو با عکسشون کامل معرفی میکنم 🐚 )

بچه ها یه صحبتی با اونایی که رمان تضاد زیبای منو خوندن داشتم 
خوشتون نمیاد ازش؟ این همه بازدید خورده ولی زورتون میاد یه لایک و کامنت ساده بدین؟ دمتون گرم بابت حمایتتون😑💔
پارت جدیدشو شاید فردا پس فردا بدم ولی پارت جدیدشم حمایت نشه نمینویسمش دیگ
پس خواهشااااا لایک و کامنتتون رو ازم دریغ نکنین❤️‍🩹
راستی رمان از پارت ۲ به بعد قراره جالب و هیجان انگیز بشه💞💎