
عاشقی❤️P2

امروز دو پارت گذاشتم دیگه حمایت فراموش نشه ❤️🫂
دنبال بیتا گشتم اما نبود.رفتم بالا و لباسمو پوشیدم و موهامو فرم دادم و آرایش کردم چند ساعتی مشغول خودم بودم که بالاخره تموم شد
رفتم پایین دم راه پله ها بودم که یهو بوی مواد و مشروب بلند شد داشت حالم بهم میخورد عصبانی شده بودم که یهو یه پسر اومد جلوم که انگاری مست کرده بود زود از دستش فرار کردم تا باهام کاری نکرده .
زود رفتم تو اتاق و زود برگشتم به حالت قبل
آرایش هامو پاک کردم و موهامو دم اسبی بستم و لباس بیرونمو پوشیدم
رفتم پایین که یهو بیتارو با یه لیوان شراب دیدم که داره با دوتا پسر بگو بخند میکنه ازقضا اونم چشمش بهم افتاد اومد سمتم
بیتا.به به سلام خانوم خانوما چطوری
عارفه. خاک تو سره من که به تو اعتماد کردم و اومدم به این اشغال دونی
یکی از ابروهاشو انداخت بالا و گفت
-چی شده مگه
+قرار نبود از مشروب و مواد خبری نباشه ؟
-بگو حالا چی شده ببین عارفه من پارتی بدون مشروب و مواد نمیگیرم حالا هم اگه مشکلی داری میتونی بری منو باش که میخواستم تورو یکم بروز کنم
با پشت دست زدم تو صورتش و گفتم :
هیف که الان دیدم میشه از اینجا برم وگرنه جوری جوابتو میدادم و آبروتو میبردم که جلوی مهمونات آبشی بری تو زمین
با عصبانیت از کنارش رد شدم و محکم شونمو زدم به شونش وقتی داشتم میرفتم از بوی سیگار داشتم میموردم از در که خاستم برم بیرون جلوم یه پسر خوشتیپ و جذاب ظاهر شد
عارفه.سلام
پسر.سلام خوبی
عارفه.ممنون با اجازه
از کنارش رفتم و توی خیابون کلی گریه کردم که چرا بهش اعتماد کردم .
آنچه خواهید خواند:
عارفه.سلام
مامان.گریه کردی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عارفه.الو
ناشناس.سلام عارفه خانوم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عماد.بفرمایید
عارفه.دستت درد نکنه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون واقعا ازم خوشش میاد
تمام امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه
حمایت فراموش نشه❤️