
در های بسته P6 F2

سلام بروبچ چه خبر خیلی خوش اومدین به داستان امتحاناتون چطوره؟ من که رسما به فاک رفتم خب بی معطلی میریم سراغ داستان:
FINISH PART 6☠️💀☠️
...... جک......
اروم اروم از اونجا بیرون رفتیم. همجا تاریک بود. صدا حتما صدای همون زنی بود که توی اون اتاق داشت با اون مرد صحبت میکرد. به طبقه پایین رفتیم. اونجا پر از جنازه و خون بود. جنازه های بی سر و پا.
_اه. چقد کثیفه. عق. حالم بهم خورد🤢
+عجیبه تو از یه چیزی حالت بهم خورد.یاد بازی ده لست اف اس افتادم.
_تو یاد چی بازی نیفتادی.
☆بسه بچه ها. الان جاش نیست. ما باید بریم ببینیم قضیه چیه.
راه افتادیم به سه تا اتاق رسیدیم: سبز، ابی، قرمز
_خب حالا چی؟
☆هرکس باید از یه در بره.
+ولی بابا من میترسم.
☆نباید بترسی انا. الان جونمون در خطره. باید با وسایلی که داریم از خودمون دفاع کنیم. باید جدا شیم تا نذاریم دست کسی بهمون برسه.
_ولی بابا این نباید تنها راهش باشه. باید راه دیگه هم باشه.
☆مایک مهم نیست چه اتفاقی بیوفته. پشت هر کدوم از این درها مطمعنم یچی هست. شاید یه سری حیوون یا یه سری موجوداتی باشن که ما باید ازشون فرار کنیم. چون راه درها باریکه اگر با هم بریم موقع فرار گیر میوفتیم. و تازه ما نمیدونیم از کدوم در بریم. خب حالا کی کدوم در رو میره؟
+من میرم ابی.
_منم میرم سبز.
☆پس منم میرم قرمز.
و همه باهم رفتیم داخل درها من زودتر از همه رفتم.
...... انا......
اومدم از در برم داخل یه دست بهم خورد:
_انا!
+چیه مایک؟ چرا از در سبز نرفتی پس هنو؟
_فقط اومدم بگم مراقب خودت باش.
بعد بغلم کرد.
_لطفا مراقب خودت باش. انا. تو خواهرمی. بی تو و بابا پناهی ندارم دوست دارم ابجی.
منم بغلش کردم. بغض گلومو گرفته بود.
+تو هم مراقب باش داداش. تو هم بلاخره داداشمی.
و بعد از تموم شدن بغل کردنامون رفتیداخل درهای ابی و سبز.........
FINISH PART 6💀☠️💀
پایان پارت 6☠️💀☠️