هویت ما

💕 Mahdiyeh💕 💕 Mahdiyeh💕 💕 Mahdiyeh💕 · 1403/10/12 19:09 · خواندن 3 دقیقه

سلاااام امتحان هام سبک شد گفتم پارت بدم🤍💙

 

سلام نادیا شاماک هستم گیج نشید این فقط اخباره یه غول سنگی بزرگ در حال تخریب برج ایفل هست برای امنیت خودتون خارج نشید
مرینت: صفحه کامپیوترم رو خاموش کردم و به بالکن اتاقم رفتم سمت راست لباسم یه چیز شبیه یویو بود برداشتم و پرتابش کردم گره خود به یه میله و یهو پام از رو زمین برداشته شد و به سمت هوا پرتاب شدم جیغم رفته بود هوا و هی میگفتم خدایا گه خورد ای موجود قرمز بیا بیرون داری بدبختم میکنی که یهو یکی منو از هوا قاپید و منو تو بغلش جا داد از ترس چشمامو بسته بودم این کی بود یعنی چشامو باز کردم اینم یه ابرقهرمان بود محو چشماش شدم که یهو گفت حالتون خوبه با تته پته گفتم بله اون گفت فک کنم‌ شما باید همکار جدیدم باشید دستمو گرفت و ادامه داد اسم من گربه سیاه و شما کی باشین با خجالت گفتم نمیدونم اسممو چی بزارم گربه سیاه گفت : بزار امممم مثلا سوسک خال خالی اخمی کردم و گفتم نه اسمت خودت و بزار خندید و گفت پس چی‌می خوای بزاری یکمی فکر کردم و گفتم دخترکفشدوزکی چطوره فکش واز مونده بود و گفت خیلی قشنگه اسم گربه پسندیه ولی شما بانوی من هستید و دستمو بوسید خشکم زد از خجالت داشتم میمردم تمام بدنم عرق کرده بود که به زوووور گفتم ممنون که تازه یادمون افتاد بود که یه تبهکار اومده بود رفتیم سمت برج ایفل گربه سیاه چوب دستیشو دازه کرد و یه ضربه زد به غول سنگی ولی غوله دو برابر بزرگ تر از چیزی که بود شد خیلی وحشتناک بود نزدیک بود غول با پاش منو له کنه که فرشته ی نجاتم اومد و منو پرت کرد اونور گربه سیاه منو پرت کردم اونور ولی خودش رو جای من قرار گرفت و نزدیک بود له شه که یویوم دوره کمرش حلقه شد و محکم کشوندمش سمت خودم افتاد تو  بغلم و لبامون خورد بهم مثل سس قرمز شده بود اونم دست کمی از من سرخ نشده بود ولی بدیش اینجا بود که کل خبرنگارا داشتم ازمون به صورت زنده فیلم برداری میکردن یعنی کل فرانسه ما رو دیده بودن واااایییییی خاک به سرم سریع از هم جدا شدیم من رومو کردم اونور ولی اون مثل پرو ها داشت نگام میکرد شیطونه میگفت برم چشاشو از کاسه در بیارم که بلاخره نگاهشو از رو من برداشت بعد از اینکه شرور و شکست دادیم یه عالمه خبرنگار ریخت رو سرمون و نادیا شاماک گفت شما ابر قهرمان های جدید اسمتون چیه و آیا عاشق هم هستید گربه سیاه می خواست جواب بده ولی من زود تر جواب دادم گفتم اسم‌من دخترکفشدوزکی و ایشونم گربه ی سیاه ما عاشق هم نیستیم تصادفی لبامون خورد به هم ما قصد بدی نداشتیم
که یهو گوشواره ی من و حلقه ی گربه سیاه چشمک زد این یعنی الان بر میگردیم به حالت عادی از‌ اونجا دور شدیم که گربه ی سیاه‌ گفت بعدا میبینمت بانوی من و رفت منم تو دلم‌ گفتم امیدوارم هیچوقت نبینمت آبرومو بردی گربه ی زشت و رفتم خونه


سلام‌ من به خاطر امتحانا پارت ندادم این ۲ پارت با همه و
شرایط پارت بعد ۱۰ کامنت یک پارت  کوتاه نصف صفحه
۴۰تا کامنت ۲ تا پارت بلند

هر چی حمایت ها بیشتر باشه پارت ها بیشتر و طولانی ترین

تا پارت بعد بای بای