عشق خونین ❶ 𝕡𝐀Ⓡt

𝒢☠𝓁𝒾 𝒢☠𝓁𝒾 𝒢☠𝓁𝒾 · 1403/09/02 00:39 · خواندن 1 دقیقه

سلامممم به همه بلاخره اومدن با پارت ¹ حالا ادامه ..

 

 

مرینت؛ مثل همیشه دلم گرفته بود چقد توی این روزا دل یکی رو میخواست که پیشم باشه ولی هیچی کی نیست خیر سرم یه بابا دارم اونم جونشو بگیر ولی شغل عزیز شو نع آه ازش متنفرم اگه از اون شغل کناره گیری کرده بود مامانم الان پیشم بود تو  این چند روز سرش خیلی شلوغه دنبال یه قاتله که فرار کرده همه پولیس های فرانسه دنباشن نمی دونم کیه تنها چیزی که ازش میدونم این که یه قاتله با چشمای سبز همین داشت بارون می‌بارید منم هوس بارون کردم لباس پوشیدم از خونه زدن بیرون همین طوری که داشتم دور خودم میچرخیدم یکم جلو تر همه جمع شده بودن منم رفتم  دیدم که  یه د ختر هم سن خودم چاقو خورده افتاده زمین  این کار اون قاتله ست اون قاتل هر کی رو که میکشه فقط از خودش یه سرنخ به جا میزاره اونم حرف [ A ] است ...

 

 

 

 

 

از ترس خوشکم زد من دارم چی کار میکنم تو بارون باید برم خونه همین طور که داشتم میدویدم  . زمین ، زمان رو فوش میدادم خوردم به یکی به معنی واقعی دماغم شکست ....

 

مرینت: آخخخخخ واییی دماغمممم 

یکم از  یارو فاصله گرفتم سرمو آوردم  بالا تنها چیزی که تو تاریکی و اون بارون ، باد دیدم چشمای سبز و   وحشی بود ..... 

 

تمامم 

خب اینم از پارت اول 

 

شرط پارت بعدی 

10 لایک 

10 کامنت 

 

تا بعد 

بای بای 

❤️❤️❤️