خانم لجباز و آقای مغرور
p¹ بچه ها کسی میتونه برام کاور درست کنه ؟ بوس بهتون 😘😚
روزی روزگاری در شهر نیویورک 2 فرد یک دختر و یک پسر به ماموریت رفته بودند آنها از هم کینه ای به دل نداشتند اما شوخی های آزار دهنده ای با هم میکردند آنها بدلیل یک ماموریت فوق سِری به نیویورک رفته بودند و به همین دلیل مجبور شدند صیغه شوند و مثل زن و شوهر عادی رفتار کنند اما کسی نمیدانست که پشت نقاب این زن و شوهر 2 پلیس فوقالعاده هست. اما در پی داستان متوجه میشوید که اونها........(بقیش رو توی کامنتا بگید 💯)
(مری_ آدری +)
_ اوف آدرین برو یه قهوه درست کن بخوریم
+ به من چه خودت پا داری بلند شو برو
_ باشه نمیخواد بری خودم میرم
+ بی زحمت برا منم درست کن
_ بیا 👍 (بچه ها ترو خدا ببخشید) خودت برو درست کن
+ باشه دارم برات خانم خانما
_ باوووش دارم برات وووو گگگگ
+ ته پس ادا هم در میاری الان به حسابت میرسم
آروم رفتم سمتش که ترس تو چشاش جمع شد رفتم سمتش و از بازو گرفتمش کشوندمش رو به خودم و لبشو بوسیدم
_ بعد از اون حرف که زدم آدرین اومد سمتم ترس تو چشام جمع شد و آروم از بازوم گرفت و کشید سمت خودش من چِم شده بهت زده داشتم نگاش میکردم و از جام تکون نمیخوردم که لبمو بوسید نمیدونم چرا ولی منم همراهیش کردم وایییی وقتی ازش جدا شدم گفت
+ میبینم خوشت اومده و دوباره رفتم سمتش و....
خب پایان 1306 کارکتر
لایک 10 کام 21 بوس بهتون بایییی 🏳️⚧️🌈