درهای بسته P2 F2
سلام بروبچ چطورید بیاید ادامه
FINISH PART 2☠️💀☠️
...... جک......
بیرون از ساختمان هیچ چی نبود. فقط یه سری ماشین و ساختمون. حتی پرنده هم پر نمیزد. چه اتفاقی افتاده بود؟
جک: بنظرتون چی شده؟
+نمیدونم. نظرت چیه مایک؟
_بنظرم یه خبر هایی هست. ولی نمیدونم باید چیکار کنم.
☆بچه ها باید بقیه پرونده هارو پیدا کنیم.
+باید کل خونه رو بگردیم.
☆راستی من یه سی دی تو جیبم دارم. کسی قیچی ندیده.
+یدونه چاقو دارم من.
با چاقو پلاستیک روی سی دی رو باز کردم ولی کجا میدیدمش. اها! کامپیوتر تو سردخونه.
+با.... بابا... بابا بد.. بدو بی... بیا.
سریع رفتم اونور خونه. یه جمله قدیمی دیدم:
I KILLED YOU HAHA
فارسی: من تورو کشتم«قبلا»
☆اینو کی نوشته؟
+ن.. نمیدونم و.. ولی منظورش کی... کی بوده؟
_حتما به ما بوده دیگه.
☆مایک خفه شو. دخترم چیزی نیست. نگران نشو بابا پیشته. راستی شما کشو ها و کمد هارو گشتید؟
_نچ. بریم بگردیم؟ ولی من اون اتاق پر از جنازه رو نمیگردم.
☆خودم میرم. اشپزخونه با انا، منم تو اتاق ها، بقیه خونه هم برای مایک.
_حله چرا من انقد زیاد بگردم؟
+خفه شو کارتو بکن.
و رفتیم سراغ گشتن......
.........................
توی اتاق جنازه ها اون پنج تا پرونده رو بردم و روی مبل گذاشتم. رفتم داخل اتاق. یه کشو بود که خیلی خونی و کهنه بود. در اونو باز کردم. توش یه کاغذ نوشته و یه پرونده بود........
نفر ششم:
اسم: اتمش
فامیل: هان
سن: 15
علت مرگ: نامعلوم.....
اخرین جای دیده شده: سرد خونه.
«نکته: توی هر پرونده عکس اون فرد زده شده بود و اینجثری میتونستن تشخیص بدن که اون کیه»
متن نامه:
تو از دستش دادی
YOU MISS IT
ولی یعنی چی؟ توی کشو رو گشتم و یه چیز عجیب پیدا کردم.......
FINISH PART 2🔪☠️🔪
پایان پارت 2☠️🔪☠️
خب اینو بگم که اصلا از من و داستانی که مینویسم حمایت نمیکنید لطفا اونایی که لایک میکن و این داستان رو میبینن لایک و کامنت بزارن❤