عاشقم باش p1
سلام اومدم با یه فیک دیگه از تهیونگ لطف کنید و حمایتش کنید 🔮
ات/سلام من اتم 25 سالمه وتو بچگی مادروپدرم منو فروختن و داداشم به یکی دیگه فروختن نمیدونم اما تنها کسی که میتونم بهش پشت کنم داداشمه فقط میدونم خب خیلی طولانی نشه ادامه...
اسمش جینه ولی ما هزاران تا جین داریم یکیش هم تو عمارت فکرکنم میشه پسر خوانده اره من داخل عمارت کیم ها کار میکنم و اکثرا همه بخاطر چهرم بهم اسیب میزنن و اذیتم میکنن گاهی وقتابا خودم میگم کاشکی خوشگل نبودم
داشتم ظرفارو میشستم ساعت سه بود واقعا خسته شده بودم
مینگی (رییس ندیمه ها): ات: امشب کار داری باید بری از چاه اب هم بیاری
ات: اجوما من واقعا خستمه
اجوما:حرفی نباشه
ظرفا تموم شدن یهو صدای شکستنی اومد برگشتم دیدم پسر خوانده هستن باید اقا صداش کنیم!
سریع یه تعظیم کردم
ات: اقا شما اینجا چیکار میکنید باید صدامون میزدید
جین: واقعا یه خدمتکار بهم داره دستور میده
سرمو انداختم پایین و یه تعظیم کردم
ات: نه اقا همچین قسطی نداشتم
خم شدم لیوانارو جمع میکردم همونجا واساده بود به دیوار تکیه داد
جین: تو اسمت چیه؟
ات: من پارک ات هستم
جین: چ....چ.....چی؟؟؟(بلندتر)
ات: پارک ات
انگار تو شک بود سریع رفت چش بود؟
لیوانارو جمع کرم و انداختم سطل زباله
و رفتم بیرون داشتم از چاه اب میوردم که خردوم به یه چیز و افتادم
جوری که پاهام پیچ خورد سرمو بردم بالا دیدم به مرده
بلند قامت جلومه با لباس های مشکی
ته: تو چشم نداری عوضی
ات: اغا ببخشید
بزور بلند شدم و تعظیم کردم و رفتم
ته: بهت اجازه ندادم بری
ات: بله
یهو اومد سمتم............
عه تموم شد😸
خب برا پارت بعد 15 لایک مرسیی🐾👀
لیللی🦥
و اینکه این پارتم طولانی بود پس ازش حمایت کنید
تا پارت بعد بای