منو تو P3

single single single · 1403/05/28 22:12 · خواندن 3 دقیقه

برای حمایت های پارت قبل خیلی ممنون ❤️

 

آدرین که داشت همین طوری اونا رو نگاه می کرد لوکا برگشت گفت : مشکلی داری آدرین ؟

آدرین : نه دارم ، فقط نگاه کردن دو تا احمق عاشق برام جالبه .

لوکا : نمی‌خوام که اوقات تلخی درست کنم پس برو .

آدرین : چرا من برم!؟ چرا تو دوست دختر رو مخت نرین ؟

لوکا : درست حرف بزن نه

آدرین : نزنم چی میشه

مرینت : لوکا !! خواهش می کنم بیا بریم .

آدرین : دلم خیلی برات می سوزه ‌.

لوکا : کسی دل سوزی تورو نخواست 

آدرین : کی با تو !؟ من منظورم مرینت بود .

مرینت : آدرین ! خواهش می کنم .... برو 

آدرین : بدبخت ها !

لوکا که دیگه تحمل نکرد وقتی آدرین برگشت حلش داد ، آدرین هم با پوز خورد زمین .

مرینت : لوکا !!

لوکا : پسره ی عوضی !

آدرین : پس دلت دعوا میخواد .

آدرین بلند شد یقیه ی لوکا گرفت شروع کرد به زدنش جوری که صورت لوکا پر از خون شده بود . 

لوکا در همون لحظه نیش خندی زد آدرین هم که دیگه جوش آوردی بود خواست کارش تموم کنه که .....

نینو : آدرین !!

کل بچه‌های کلاس داشت می دیدن که آدرین داشت لوکا می زد ، لوکا می دونست که نقطه ضعفه آدرین دوستاش .

نینو : چرا ؟ چرا آدرین ؟

آدرین که دیگه نمی دونست باید چی کار کنه ، چی بگه نتونست تحمل کنه و زد زیر گریه .

نینو : آدرین ؟

آدین : بسته !!! بس کنید دست از سرم بردارید ! آخه ، چقدر ؟ چقدر باید تحملتون کنم ؟

_ جوری رفتار می کنید انگار درد منو می فهمید ؟ تا حالا عشقت از دست دادی ؟ اون بخاطر خودت ؟!؟

نینو : آدرین ....

آدرین : خفه شد !

نینو و همه که تعجب کردم بودن همین طوری اونو نگاه می کردن ، که آدرین بلند شد و با گریه از اون جا رفت .

مرینت : لوکا ! لوکا خوبی ؟

لوکا : خوبم 

مرینت : داره از صورتت خون میاد ....

لوکا : هیسسس..‌..

و بعد مرینت لوکارو تو همون لحظه بوسید .

(راویی : ای توف توش که واقعا خیلی خاک بر سرین 🌝)

مرینت دست لوکارو گرفت و بلندش کرد و بردش سمت درمون گاه تو راه لوکا گفت : مرینت !... لازم نیست بریم درمون گاه .

مرینت : اما لوکا ....

لوکا : مرینت لازم نیست .... بجاش بیا بریم خونه ی من اونجا من یکم پماد با باند دارم .

مرینت : باشه .

وقتی رسیدن خونه لوکا مرینت دید که خونه خالیه تعجب کرد گفت : پس مادرت و جولی کا کو ؟

لوکا : اونا رفت سفر هفته ی بعد بر می گردن .

مرینت : آه باشه ، پماد با باند گو ؟

لوکا : اونجا تو اتاقن ،

مرینت : مرسی 

پوماد با باندو برداشتم و شروع کردم به پاک کردن خون های رو صورتش که لوکا .....

                            ((END))

خب امیدوارم از این قسمت راضی باشین و برای قسمت بعد پارتش با شماست 😁

شرط برای هر پارت :

ساده : لایک بالای ۳ تا و کامنت 

زیادی عاشقانه : بالای ۵ تا و کامنت 

م.نحرفی : بالای ۱۰ تا و کامنت