رمان دختر جهنمی پارت1
کاترین تاماکی هستم بفرمایید ادامه🪄🎤
خب به عکس کاور توجه نکنید این برای پارت های بعده
عکسی بعدیش مال این فصل از رمانه و از اونجایی که کاور باید مستطیلی میبود نتونستم انتخابش کنم
دختره اسمش ساکورا هست
پسره اسمش کوراما هست
شخصیت اصلی رمان دختری به اسم ساکورا هستش که به دلایلی خودکشی کرده و وارد جهنم شده ادامه نمیدم بفرمایید بقیه شو بخوانید...
انسان ها همیشه دنبال قدرتن اما توانایی نگه داریوش ندارند با اینکه بخش بسیار کمی از قدرت هم دارند
واسه همینه محل زندگیمون متفاوته،تازه بعد مرگ قدرت و جادو رو تجربه میکنن چون چیزی از زندگی قبلی یادشون نمیاد،نظرت چیه شینجیرو؟
+درسته حق با شماست
-دلم میخواد ببینم دیوونه میشه یا نه
+شما واقعا شیطان هستید
-خب معلومه ذات من اینه
(چند روز بعد)
در باز میشه و سرباز شیطان با سرعت وارد میشود
+قربان
شیطان با خشم به او نگاه می کند
-احمق چته چرا مزاحم خلوتم میشی
+شرمسارم اما یه موجود جهنمی تازه وارد حرف های عجیبی میزنه میخواد شمارو ببینه
-عی بابا بیا بریم ببینیم چه مرگشه
شیطان و چند سرباز وارد جهنم میشن.
چیزی غیر عادی نیست،منظورم... اینجا نه صدای فریاد هست نه دره های خوفناک،یه شهر سرسبز
یه جای فوق عادی
فقط یه چیز متفاوته اون دختر
شیطان با چشمای گرد شده بهش نگاه کرد
اون یه کریستال آبی به گردن آویزش داشت...چرا؟!
به سمت دختر رفت
-هی تو
+من اسم دارم...چی...کروما؟!!
-بله؟!تو اسم منو بلدی
+معلومه مگه میشه اسم شیطان رو بلد نبود
-نمیشه اما تازه وارد ها چیزی درمورد اسم من نمیدونن
+من متفاوتم
خودشو به کوراما نزدیک کرد اما شیطان عقب کشید
-ببخشید؟
+من خاصم!
-یعنی چی خاصی مگه شرایط اقصاتی هست
+خیلی بامزه بودی'-'
-نگفتی
+من با بقیه فرق دارم چون...
شرایط گذاشتن پارت بعد
۷ لایک و ۳ تا نظر ناقابل