وبلاگ لیدی باگ

خب برو ادامه

قبل از اینکه داستان رو بخونید این آهنگ رو برای هر پارت میزارم  و همزمان با خوندن داستان این آهنگ رو گوش کنید تا جو اون داستان بهتون وارد شه آهنگ رو هم دانلود کنید تا برای هر داستان بتونید گوش کنید

کخ کخ خیییییییییییییی
یکی از دانش آموزان سالن نهار خوری: این دیگه چه جهنمیه
فرار کنیدددددد

آدرین: این شبیهه.....وای نه فرار کنید
لعنتی باید مرینت رو پیدا کنم  

( در حال فرار کردن)

آدرین: مرینتتت......آخ.....بجنب بلند شو بدووو

مرینت: هااااا اینا چون شده؟....آدرین منو داری کجا میری

آدرین: فقط بدو بریم یه جای امن برات توضیح میدم
زامبی ها همانطور که بقیه رو گاز میگرفتن و آنها تبدیل به زامبی میشدن دنبال مرینت و آدرین بودند اما آدرین اونجا یه سکو دید که به کلاس راه داشت

آدرین: بدو...برات قلاب میگیرم برو بالا

مرینت: باشه.....هععع...دستت رو بده من

آدرین: دستش رو گرفتم و رفتم بالا ....آروم در پنجره رو باز کردم رفتیم تو.....هوفففف اینجا مثل اینکه کسی نیس
آها راستی تو چند کیلویی مرینت؟

مرینت: جانم؟!....به وزن من چکار داری؟

آدرین: خیلی سبک بودی....و جذاب
مرینت: اممممم میشه بس کنی😳....

آدرین: باید کسایی که هنوز زنده ام رو پیدا کنیم.....بی!!؟؟
لوکا: بدو این در رو باز کن.....آدرین بدو
آدرین: رفتن سریع در رو باز کردم و لوکا با کاگامی اومد تو
لوکا: وای خدا..... ممنونم آدرین.....تو حالت خوبه کاگامی؟
کاگامی: ( چون دویده بود نفسش بالا نمیومد): حا...لم..خوبه.. ممنون 
لوکا: اینا دیگه چی بودن؟
ادرین: اینا زامبی ان....در کل میشه گفت مرده زنده شده....اما باید ببینیم از چه طریقی اینا اینجوری شدن
لوکا: اول باید به پلیس زنگ بزنیم ....کسی گوشی همراشه؟
مرینت: به نظرت هست ...وقتی اول صبح مدرسه گوشی هامون رو میگیره
آدرین: حداقل میدونیم کجان باید بریم بیاریمشون
لوکا: تو این جهنم؟............... به شیشه ضربه وارد میشه کیم سون هی:   در رو باز کنین.....توروخدا
آدرین: بدو.........
کیم سون هی: هع هه هه ..... ممنونم ازت آدرین