رمان painful love پارت 4
بدو بغلم
س آرمیتا آرمیتا پاشو ساعت 2 ظهر دختر
آ چته بابا ما که دانشگاه نداریم
س یه لحظه وایسا گوشی زنگ می خوره
( نفس - من +)
+ چطوری نفس خانوم چی شده یادی از ما کردی
- قرابانت سارینا می گم هفته بعد عروسیم خوشحال می شم بیاد
+ وای مبارک باشه نفس بلاخره که اون مخ پارسا بدبخت خوردی تا اومد خواستگاری
- اذیت نکن سارینا
+ خخخخ شوخی کردم بابا پس اوکی بای
- بای
س آرمیتا خانوم پاشو که هفته بعدی عروسی رفیقت
آ وای واقعاً حالا چی بپوشیم ( داستان همیشگی دختر 😂😂)
س آبجی ریلکس کن پاشو صبحانه بخور بریم لباس بخریم بابا
آ اوکی
از زبون طاها
وای یا خدا ساعت ۲ یا علی استاد جرم داده وایسا امروز پنجشنبه خدارا شکر دینگ دینگ
( پارسا & من #)
# سلام داداش چی شده یادی از ما کردی
& مرسی از استقبال گرمتون زنگ زدم بگم آخر هفته خاکسپاریم نه ببخشید عروسیم به آرش بقیه هم گفتم
# وای مبارک باشه نسیم مخ زد
& 😐 باییی
# باییی