𝑳𝒐𝒗𝒆 𝑶𝒇 𝑴𝒆 𝑨𝒏𝒅 𝒀𝒐𝒖 𝑷𝟒

۰۰۰ ۰۰۰ ۰۰۰ · 1403/04/15 19:06 · خواندن 7 دقیقه

 

 

♪♩♪♩♪♩♪♩♪♩♪♪♪♩....... 

 

 

 

 

 

 

 

𝑷𝟒

 

 

 

 

یک نکته(اما و انا و کارا کلاس چهارم هستن و جک هم کلاس ششم هست (اما کارا و انا برای اینکه با جک باشن یک امتحان جهشی دادن و 3 سال جلو افتادن تروخدا ای کیو اینا رو بعد مال مارو😃)




 

صبح روز بعد ساعت 6:45


 

الیا:بدویید تنبلا بلند شید ببینم!
مرینت:بلند نشید به مدرسه دیر می‌رسید ها!
جک:بابا ول کنید خوابم میاد...
انا: منم 
اما:پاشید تنبلااااااا!!!!!(بچم صحر خیزه😂)
الیا:یعنی من موندم چی این بچه به تو نرفته‌!موندم به ولا!
انا:منم موندم
جک:همچنین
مرینت:بروبابا همین‌تنبلی اینا هم از تو به ارث بردن
الیا:ااااا خودت نبودی که موقع دبیرستان موقع حضور غیاب وارد کلاس میشدی
مرینت:اتفاقا بودم ولی جناب عالی هم کم نبودی ها
الیا:الان جنگ را ميندازم ها!!!
نینو:بسه دیگه! در واقعا الیا باید خدارو شکر کنیم اما به مرینت رفته وگرنه باید الان خودمون رو دار میزدیم
مرینت:والا تازه اگه این دوتا به نینو رفته بودن باید به جای صدای زنگ گوشی با افتادن اینا رو شکمت بیدار میشدی
الیا:اا پس خدارو شکر که به نینو نرفتن!!!! 
نینو گفته باشم بیخیال بچه سوم شو!!
نینو:اواااااا!!!
مرینت:خاک تو سرت(با خنده)
انا: مامان قراره بچه بیاری؟
الیا: ببین مجبورم جلو بچه چیا بگم
مرینت و نینو: به ما چه !!!!
الیا:درد!!!!!
همه:(خنده)هههههههه



 

در شرکت ساعت 8:00


 

مرینت:بعد کل‌کل سر اون موضوع خجالت آور رفتیم بچها هارو رسوندیم مدرسه با سابرینا هم درمورد اما حرف زدم گفت همه چی حله و مراقب اماست 
الیا رو هم رسوندم مطب باید به چند تا نفر مشاور میداد بعد میرفت استدیو منم باید میرفتم شرکت به عنوان رئیس دوم باید توی شرکت حضور داشته باشم

کلارا:مرینتتتتتتتتت
الهی قربونت بشم من!!!!!
مرینت:وای مثل همیشه سر زنده ای
کلارا:درد ! سابرینا همه چی رو برام گفت بدو بریم باید باهم اختلال کنیم

مرینت:باش 
منو به زور کشوند توی دفتر یک قهوه هم گذاشت رو میز قهوه خودش هم دستش گرفت و گفت 
کلارا: خب بنال ببینم چی شده...
مرینت:ادب عم که صفر!!!
هوفففف مثل اینکه به سرش زده دوباره دنبالم بگرده
کلارا:واییییییییییی یعنی قراره مثل ۳ سال پیش دوباره امنیت کامل بزاریم!!!!
مرینت:نه لازم نیست مثل اون موقع
کلارا: آخيش.....
مرینت:فقط باید مراقب اما باشم تا خودم...
کلارا:اااا.... اونوقت چطوری؟
مرینت:وقتی اما رو رسوندم رفتم پیش سابرینا گفتم با معلم ها حرف بزنه که کسی به غیر از من و الیا و تو و نینو دنبال اما آمد هیچ اطلاعاتی ندن یا اما رو قائم کنن 
کلارا:و... چیزی هم‌ به اما گفتی؟
مرینت:راستش....نه هنوز...
کلارا:اوم...
خب اگه میخوای مراقب اما باشی زمانی که پیشت نیست مشکلی نیست....
سابرینا توی مدرسه به همراه معلما مراقبشن همشون هم تو و اما رو می‌شناسن
توی خونه هم میتونی یک موقع هایی بزاریش پیش شینا یا سابرینا یا بیاریش شرکت...
مرینت:هوف اینبار  واقعا نگران خودم نیستم 
کلارا:اواااا.....
پس میخوای چطوری مراقب اما باشی!!!

مرینت:خب فقط میخوام پیداش نشه هرچند از لحاظ قانونی تون نمیتونه اما رو ازم بگیره...
کلا:آره ...
چون اون تو رو  برای 3 سال صیقه کرده بودن پس حتی بعد رفتنت بدون تو نمیتونن صیقه رو ادامه دار کنن پس الان از لحاظ قانونی اون شوهرت نیست 
مرینن:اهوم ولی میدونم اگه پیدام کنه ممکنه یک کاری بکنه پس نباید ریسک کنم
کلارا:بیخیال اینا شب باهم درموردش حرف می‌زنیم فعلا بیا بریم یک دوسه تا طرح هست باید تاییدش کنی...
مرینت:باش
کلارا واقعا خیلی هوامو داره....زمانی که برای اولین بار دیدمش راحت باهام صمیمی شد وقتی استعدادم رو دید بهم گفت که یک دختر فوقالعاده هستم....و باید مراقبم باشه ....بعد اون داستان زندگیم و همه چی‌‌ رو براش گفتم بهم گفت که همیشه به عنوان یک خواهر مراقبمه حتی منو رئیس دوم کرد که حتی خواهر واقعی هم همچین کاری برات نمیکنه....من واقعا بهش مدیونم و همیشه به خودم قول دادم‌هرکاری که از دستم بر میاد براش انجام بدم .....





 

شب ساعت 20:30.....

مرینت:بعد شرکت منو الیا و شینا و سابرینا و نینو و کلارا و الکس امدیم یک رستوران تا باهم درمورد مشکلم حرف بزنیم(بچها من یادم‌رفت الکس رو معرفی کنم الکس یک طورایی دوست پسر سابریناست و مثل بقیه با مرینت رفیقه و همه چی رو میدونه توی معرفی پارت بروز رسانی کردم و عکسش رو گذاشتم برید ببینید)

مرینت: خب 
نینو: خب 
شینا: خب
الیا: درد و خب!!!!
امدیم مثلا درمورد مشکل مرینت حرف بزنیم!!!
شینا:باشه وحشی!!!!
الیا:خفه
مرینت:بسههه
خب من فعلا مشکل خاصی نداره و اینبار به جای مراقبت از من باید مراقب اما باشیم 
شینا: هرچند طبق معمول هنوز چیزی بهش نگفتی نه؟
مرینت:هه..هه.هه..
شینا:دیدی گفتم...
کلارا:(گوشیش زنگ میخوره)اوه...یک لحظه الان میام...
الیا:خب مرینت فردا به اما باید بگه ولی به نظر من مشکلی نیست
نینو:درواقع مشکل جدی تر از قبل نیست چون ادرین هیچ مدرکی یا نشونه ای از مرینت توی این 7 سال پیدا نکرده اگر هم کنه من سریع پاکش میکنم
سابرینا:منم محظ احتیاد مراقب اما هستم 
مرینت:ممنون
الکس:اگر کمکی هم خواستید منم هستم 
شینا:آره یک موقع هایی وقت نکردی بیارش پیش ما 
الکس:اره ما مراقبشیم
مرینت:ممنون واقعا ممنون
داشتیم حرف میزدیم که کلارا بعد اینکه تلفن رو قعط کرد با یک ظاهر بهم ریخته آمد نشست 
مرینت:کلارا.... خوبی....
الیا:اگه نگران مرینتی مشکلی نیست همه چی حله!
کلارا:الان مشکلمون این نیست......
مشکل جدی تر داریم ......
مرینت:چیزی شده....؟
کلارا:یکی...‌ میخواد باهامون قرار داد ببنده....
شینا:خب....این چیش بده؟
کلارا:هفته بعد میاد اینجا برای بازدید....
نینو:هفته... بعد...؟
کلارا:اهوم
مرینت:خب نگران نباش چیزی نیست من هواتو دارم
کلارا:مش..مشک..مشکل اینه که.....
مرینت:چی..؟
کلارا:اون فرد....شرکت اگراسته!!!!
.
.
.
سکوت.....
الیا:هاهاهاهاهاها(خنده)خداااااا شوخی باحالی بود تقریبا هممون ریدیم توی خودمون!!!
کلارا:من شوخی نمیکنم!!!
به نظرت میشه با این موضوع شوخی کرد!!!
مرینت:یع...یعنی با اونا!!چرا؟!
کلارا:خب همتون میدونید که شرکت ما با هر کسی قرارداد نه بسته و تنها قراردادی که داشتیم با شرکت آدری بورژوا بود 
شینا:یعنی کلویی دیگه(کلویی هم رفیق ایناس )
کلارا:آره و مثل اینکه قبل از اینکه بیاد با شرکت ما قرار داد ببنده آمده .....
با ادری بورژوا درمورد شرکت ما حرف زده و ادری هم از شرکت ما خیلی تعریف کرده ...
و اونا قبل از اینکه به شرکت ما خبر بدن... توی رسانه ها این خبر رو پخش کردن و رسانه ای شده!!!
که این یعنی....
نینو:اگه...ما قبول نکنیم...
سابرینا:ورشکست میشیم!؟
کلارا:آره.....من بهشون گفتم فکر میکنم ولی میخوام بهشون جواب خیر......
مرینت:جواب مثبت بده!!!

همه:چییییییییییییییی!!!!!!!!
الیا:دیوانه شدی!!!!!
شینا:خودت میخوای خودتو بندازی تو دهن گرگ!!!!!!!
کلارا: ببین مرینت من حاضرم بخاطر تو ورشکست بشم ولی نری خودتو بندازی توی چاه!!!
مرینت:(دست های کلارا رو میگیره)ببین من مشکلی ندارم......تا آخر عمرم نمیتونم توی سوراخ موش قائم شم......و درضمن من صیقه من ۴ سال پیش تموم شد پس اون نه پدر بچه منه!....نه شوهرم!
نینو:بدم نمیگه ها!
الیا:نمیدونم
الکس:به نظرم درست میگه
شینا:بفرما دوست پسر منم اسکل شد!!!
الکس:تو بزار حرف بزنم پیشی کوچولو!
اولندش مرینت راست میگه تا آخر نمیتونه توی سوراخ موش قائم شه پس باید خودشو نشون بده 
و الان قدرت به اندازه کافی داری لقب پرنسس مد روته پس نمیتونه کاری بکنه
و دومن اون هر غلطی کنه دیگه مالکیتی رو تو و بچت نداره 
پس به نظرم اگه خودشو نشون بده......
شینا:خانواده اگراست فشاری میشن!!
الیا:و.....نمیتونن مرینت و اما رو بگیرن
مرینت:بزن قدش !
کلارا:باشه ولی باید همتون یک وظیفه رو بردارید و منم به کلویی زنگ میزنم که به عنوان مدل بیاد 
شینا:به مارک هم نمیگی؟؟؟
مرینت:مارک تا یک مدتی سرش شلوغه و نمیتونه ولی باز من بهش میگم اگه تونست بیاد
خب حالا همه مشروبا بالا!
همه:به سلامتی و به امید پیروزی!!! 
..............
..........
......
....
..
.
 

 

 

خب من به قولم عمل کردم حالا نوبت شماست اگه این دوتا پارت رو هم بترکونید بازم جایزه دارید!

شرایط پارت بعد

15 تا لایک

12 تا کامنت

خدایی شرایط کم دادم😀.....

بای