واقعی تࢪین عشق p26
پارت بیست و ششم
... آدرین کاملاً ماتش برده بود.
این موجود، به جرأت میتوانست بگوید زیبا ترین دختری بود که به تمام عمرش دیده بود؛ آنقدر زیبا که نمیتوانست _ و نمیخواست _ باور کند که ربات است.
مرینت از آدرین پرسید:« چرا خشکت زده؟»
آدرین گفت:« تو چطور اینطوری شدی؟ یعنی چجوری این شکلی شدی؟»
مرینت خنده نخودی کاملاً واقعی و باورپذیری کرد و گفت:« خودمو آپدیت کردم هانی!»
آدرین پرسید:« آخه تو یه ربات بودی با یه عالمه سیم و پیچ و مهره... ولی حالا یه موجود فوقالعاده ای! چطور ممکنه؟»
مرینت توضیح داد:« ببین آدرین، من یه هوش مصنوعی به شدت پیشرفته هستم، من میتونم با رجوع به هر نوع اطلاعاتی و کپی کردن اون ها، خودم انجامشون بدم، بنابراین کاری نداشت تا سیستم شرکت پدرت رو هک کنم و با استفاده از طرح های اونها، خودمو آپدیت کنم، و البته تونستم با یه مقدار مواد شیمیایی و فرآوری اونها، برای خودم یه بدن انسانی درست کنم تا کسی بهم شک نکنه... مخصوصاً افراد شرکت آگرست ، اونا شدیداً دنبالم میگردن...»
آدرین گفت:« فکر خوبی کردی، اما این کافی نیست، باید کاملاً تبدیل به یک انسان معمولی و عادی بشی...»
مرینت پرسید:« چجوری؟»
آدرین از اتاق بیرون رفت و به مرینت گفت:« همراهم بیا، بهت میگم...»
{ تا بعد }