North Pole ♤ P1
انسان هر قدر شریف تر باشد
از جنایت دیگران بیشتر رنج میبرد
Part#1
سال 2014 , زیباترین جنگل فرانسه
*^دانتس، اریانا، مورفان^*
D: فعلا اینجا زیبا ترین جنگلی هست که میتونم بیارمت ولی قول میدم یه روزی ببرمت *جنگل امازون * اریانا..
A:برای من کنار تو بودن مهمه:)
این قطب نما رو پدربزرگم بهم داده ، هر وقت گمم کردی نوک این عقربه رو بگیر و بیا جلو ، پیدام میکنی!
اریانا سرش را بر روی شانه های دانتس گذاشت. شانه های او برایش مثل کوه بود ، میتوانست خیلی راحت به انها تکیه کند
درحال و هوای عاشقانه خود بودند که با غر مورفان به خود امدند
M: شما دوتا پرنده های عاشقم بشینین لب ساحل کیف کنین من بدبختم مثل نوکراتون بشینم ماشین درست کردن به کتفتونم نیست که ماشین خراب شده و چجوری باید برگردیم ؟
D: باشه حالا انقدر غر نزن، تا تو ماشینو درست میکنی من میرم اب هویچ بستنی میگیرم
....
دانتس رفت و اریانا لب ساحل نشسته بود
موهایش با باد میرقصید ، افتاب به نیم رخش برخورد کرده بود و نیمی از صورتش مانند روز روشن و نیمی دیگر مانند سیاهی شب تاریک شده بود
حال وقت اعتراف بود ، اعترافی گستاخانه!
از زبان مورفان☆~
دستم رو با تکه ای از ابزارات ماشین از روی عمد بریدم و فریاد زدم
اریانا لخ لخ کنان به سمتم امد و دستانم را باند پیچی کرد
به صورتش نگاه کردم مثل همیشه زیبا بود !
M: میدونی من اول تورو دیدم؟ و بعد برای کار تورو به دانتس معرفی کردم
من همیشه حواسم بهت بود و هست، من دوستت داشتم
A: منم به چشم برادری دوستت دارم
فریاد بلندی زدم و گفتم :
من به چشم برادری نمیخوام دوستم داشته باشی ، من میخوام تو مال من بشی
با سیلی محکمی که اریانا تو گوشم زد به خودم اومدم..
اریانا: تو چقدر بی شرف و گستاخی ! فردا عروسی من و دوست صمیمیته و تو داری زیراب دوستتو میزنی ، دانتس تو رو مثل برادر نداشتش دوست داره و تو .....
M: فکر کنم زیاد مصرف کردم ، منو ببخش حالم سرجاش نبود..
☆~☆~☆~☆دقایقی بعد ...
دانتس با اب هویج بستنی ها امد و به اریانا و مورفان داد تا بنوشند
طعم اب هویچ بستنی خیلی خاص بود ، مزه هویچ در زیر دهان تا مغزش حس میشد، بستنیِ وانیلی با تکه های هویچ مرگون شده بود و زوج بی نظیری را ساخته بود ...
همانند اریانا و دانتِس
البته شاید ...
☆~☆~☆~☆
خب اینم از پارت یک :)"
شرط ۲۰ لایک و ۲۰ کامنت
آیا از این نوع کلاسیک خوشتون میاد !؟
بوجججج بهتونن:)