حرف های پر مفهوم و جالب:) 

برو ادامه ◠‿◕

خیلی وقت باز غیب شدم و اصلا حتی به وبلاگ هم سر نزدم تا چند وقت پیش که باز بر گشتم 

ایده ای برای رمانام که نا تمام موندن ندارم! 

دلیل اصلیش میتونه حمایت باشه که کمه، وقتی کمه نویسنده خود به خود از رمان زده میشه و ربطش به ایده ای نداشتن اینه 

وراجی نمی کنم برو ادامه 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

" ما فقط زنده بودیم ولی زندگی نمی کردیم این دوتا خیلی فرق دارن " 

 

👆🏻موقعیت مردم ایران یا چی؟ 

 

 

"اون ادم بدی نیست! فقط خوبی کردن رو یاد نداره:)" 

 

 

"رفتن برای کسی هست که اومده باشه، ما نیومدیم ما ریشه در این خاک داریم و تا آخرین نفس جزوی از این خاک هستیم" 

 

 

"ایراد گرفتن کار همه هست ولی درست کردن و یاد دادن مال افراد انگشت شماریه" 

 

👆🏻چقدر برای اون دوستم که فقط بلده ایراد بگیره گفتم 🥲🤌🏻

 

 

" بچه ها می خوان بزرگ شن بزرگا می خوان بچه شن، ولی هیچ وقت تو موقعین نبودن!! "

 

" یا به اندازه ی آرزو هات تلاش کن و یا.. به اندازه ی تلاشت آرزو "

 

 

" اگر کسی یک کار اشتباهی کرد اونو با همون کار جواب نده جون وقتی خر بهت لگد میزنه تو نمیزنی "

 

 

" وقتی همه از پله برقی استفاده می کنن تو از پله استفاده کن،  من منظورم پله نیست!  :) " 

 

 

خب پایان این پارت و قبل از پایان خوشحال میشم لایک کتی و کامنت بدی که چندتاشو تاحالا شنیدی و 

پایان رو با شعری از کسی که شما باید حدس بزنید تموم میکنم 

" آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ 

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ 

نوش دارویی و بعد مرگ سهراب آمدی 

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم 

با جوانان ناز کن با ما چرا؟  "

 

تا درودی دیگر بدرود