🪄🫧عروس ارباب🫧🪄 34,35,36:p
ای شیطونا🧸✨️برید ادامه👀💅🏻
✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿
#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ_ارباب🌿🦋
#ᑭᗩᖇT_34
_ پاشو
متعجب شده داشتم بهش نگاه میکردم که دستش به سمتم دراز شد ، دستش رو گرفتم و بلند شدم که من رو همراه خودش کشید حسابی شوکه شده بودم که رفت پیش بقیه خودش پیش آقاجون نشست و خطاب به من گفت :
_ بشین
بهت زده پیشش نشستم هنوز تو شوک کاری که کرده بود بودم ، صدای لادن بلند شد :
_ این چرا اومده پیش ما نهار بخوره مگه مثل همیشه تنهایی ...
آریان خیلی محکم و کوبنده حرفش رو قطع کرد :
_ زن من جاش پیش من هستش نه جای دیگه ای تو اگه خیلی دوست داری میتونی تنهایی بری یه گوشه بشینی نهارت رو بخوری
بعدش به بقیه چشم دوخت و ادامه داد :
_ کسی مشکلی داره ؟
هیچکس چیزی نگفت که بلاخره صدای پسر عمو فریبرز فرید بلند شد :
_ پسر عمو خیلی وقته که همشون آهو رو محکم کردند به تنهایی یعنی بهتر هستش بگم زن عمو میفرستتش یه گوشه بقیه هم تماشا میکنند ، ولی از وقتی که رفت پیش عمو فرشید خبری از این کارا نبود
زن عمو مریم پشت چشمی نازک کرد ؛
_ این دختره یه بی آبرویی کرد و از چشم همه افتاد بخاطر همین ...
_ خفه شو صدات رو ببر
زن عمو مریم ساکت شد ، یهو با صدایی که از شدت عصبانیت داشت میلرزید گفت :
_ چجوری جرئت میکنی صدات رو واسه ی من بالا ببری مثل اینکه یادت رفته من کی هستم هان ؟
_ واسم مهم نیست کی هستی پس بهتره حدت رو بفهمی هیچکس حق نداره به زن من حتی تو بگه چ برسه بخواد توهین کنه
_ مگه دروغه ؟
_ دهنت رو ببند چون من بلدم یه جور دیگه ببندمش ، بی آبرو دخترت هستش که واسه ی خراب کردن رابطه ی من و زنم پسر غریبه اجیر میکنه میفرسته فکر کرده با کی طرفه بره دعا کنه بلایی سرش نیاوردم وگرنه میدونستم چیکارش کنم دختره ی احمق !
✿┅┅✿
〖↝🦋✨〗
✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿
#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ_ارباب🌿🦋
#ᑭᗩᖇT_35
چشمهاش گرد شد به پته تته افتاد :
_ تو چی داری میگی ؟
آریان گوشه ی لبش کج شد ؛
_ دارم یه سری واقعیت هایی که ازشون فراری هستی رو واست بازگو میکنم چیشد پس چرا ساکت شدی ، نگو بیخبر هستی ک ...
_ دختر من همچین کاری نمیکنه چون باهاش سر لج هستی داری اینطوری میگی
آریان سرش رو با تاسف واسش تکون داد بعدش خیلی عصبی رو بهش توپید ؛
_ فکر کردی من احمقم متوجه نباشم با دخترت چ غلطایی داری میکنی و کردین
رنگ از صورت زن عمو مریم پرید همه متوجهش بودند ، عمو محمد بهش دفاع از زنش گفت :
_ بسه آریان هر چقدر ساکت شدم همش داری بهش بی احترامی میکنی
_ چون زنت این شکلی خواسته
_ زن من ؟
_ آره
_ متاسفم خیلی داری زیاده روی میکنی و انگار خودت حواست نیست
ساکت شده داشت بهش نگاه میکرد مشخص بود حسابی بهش فشار داره میاد ، آریان خونسرد جوابش رو داد :
_ یا جلوی زنت رو میگیری یا من میدونم باهاش چیکار کنم اگه سکوت کردم تا الان دلیل داشتم .
صدای آقاجون بلند شد :
_ بسه دیگه کشش ندید
عمو محمد ساکت شد اما آریان خیره به آقاجون شد و خیلی سرد خطاب بهش گفت :
_ کافیه یکبار نوه ی عزیزت بشینه واسه ی زن من نقشه بکشه زندگیش رو سیاه میکنم من از هیچکس ترسی ندارم خودت خوب میدونی آقاجون
اقاجون سری تکون داد که بلاخره لادن ترسیده لب باز کرد :
_ من هیچ کاری نکردم این دختره بهت دروغ گفته چرا باورش میکنی ؟
تیز به سمتش برگشت ؛
_ ببند دهنت رو
آقاجون صداش بلند شد :
_ لادن برو تو اتاقت زود باش
_ اما ...
اینبار داد کشید :
_ زود باش
✿┄┄┅✿
〖↝🦋✨〗
✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿
#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ_ارباب🌿🦋
#ᑭᗩᖇT_36
لادن ترسیده به سمت اتاقش رفت که آقاجون به سمت آریان برگشت و گفت :
_ بخاطر این دختره نه بخاطر خودش بهش گفتم بره چون نباید ناراحت میشد وگرنه هممون میدونم این دختره چقدر خرده شیشه داره
با شنیدن این حرف آقاجون بغض کردم رسما داشت به من توهین میکرد
_ آریان
_ جان
_ میشه من برم ؟
_ نه
بعدش نگاهش رو به آقاجون دوخت :
_ دفعه ی آخرتون باشه به زن من توهین میکنید ، شما بهتره به عروس و نوه تون ک پشت سر بقیه نقشه میکشن رسیدگی کنید خیلی چیز ها ازشون درمیاد
زن عمو مریم که بخاطر دفاع های آقاجون شیر شده بود صداش بلند شد :
_ ما هیچ کاری نکردیم بیخودی واسه ی خودت قصه نباف همش تقصیر این دختره هستش میخواد رابطه ی ما با همدیگه خراب بشه
چقدر این زن وقیح بود
آریان خیلی سرد و خشک گفت :
_ میخوای اثبات کنم با دخترت باعث شدید پشت سر زن من چرت و پرت بگن بقیه و از چشم بقیه بیفته ؟ چون قصد داشتید انتقام بگیرید ؟
رنگ از صورتش پرید به پته تته افتاد :
_ تو چی داری میگی ؟
_ یعنی حالیت نیست
_ نه چون ...
_ ساکت شو
زن عمو ساکت شده بود و ترسیده داشت بهمون نگاه میکرد که آقاجون پرسید :
_ منظورت چیه ؟
_ یعنی شما نمیدونستید ؟
_ مشخص هستش ک ن
_ خوب پس بهتره گوش بدید این زنیکه و دخترش چون از چشم شما افتاده بودند پرتشون کرده بودید بیرون آتیش انتقام چشمشون رو کور کرده بود رفتند یه پسره رو اجیر کردند بیاد پیش شما چرت و پرت بگه
✿┄┄┅✿
〖🦋✨〗
- همون شرط قبلی🥹🔮