وبلاگ لیدی باگ

اینم از پارت ۳ یه خبر مهم اخر پارت گفتم مهسا تو رو خدا نپاکش چیز خاصی نداره ولی.....

حالت برو ایدامه 

پس چرا به من دروغ گفت؟

.......فردا در مدرسه ....زنگ آخر....

الیا: مری خیلی خری . متاسفانه نینو جونم جایی کار داره و باید که بره و منم حتما باید باهاش برم.

مری: کوفت و درد شوهر ذلیل شوهر ندیده برو گمشو با اون  شوورت

A: ناراحت شدی؟

M نخیر حالام برو نظرم عوض نشده

A: خیلی گلی حیف که گل بدون لامی🤣

M: بیشرف برو گمشو دیگه بیشور

چند ساعت بعد

م: وای چقد دیر شد انقد حواسم پرت بود که نفهمیدم کی انقد دیر شد 

یک عدد انسان: خوشگله

مری: قیافت شبیه پ**ش*ک*ل**ه

ی ع ا: بی ادب بیا بالا برسونمت قول میدم باهات را بیام

م: برو با ننت راه بیا بی‌شعور

یک عدد انسان از ماشین پیاده شد و اومد طرف مرینت: درسته یکم گستاخی ولی خیلی خوشگلی نمیشه ازت گذشت

یهو یک عدد فرشته نجات از پشت یقه یارو رو میگیره و پرتش میکنه عقب: نکبت بی‌شعور این دختر صاحاب داره صاحبشم منم حالام گورتو گم کن نمیخوای که  بدونی هویت واقعیم چیه؟ هان؟

پسره: اِ واقعا بنال بینم کی هستی؟ 

فرشته نجات: به نفعته زود تر گورت رو گم کنی ولی حالا که خیلی کنجکاوی من پسر شهردارم ادرین اگرست و کارتش رو نشون پسره میده در ضمن نامزد ایشونم هستم

مرینت: هن؟

پسره که مثه چی ترسیده میپره تو ماشین و سریع دور میشه 

مری: هوووی واسه چی بهش گفتی نامزدمی هان؟

خیلی ازت خوشم میاد، واسه چی بهش دروغ گفتی؟ خودم از پسش بر میومدم

ادری مری رو میکوبونه به دیوار و تو صورتش داد میزنه : چون دوست دارممممم

اگه من دروغ گفتم به نفعت بود تو واسه چی بهم دروغ گفتی و نگفتی پدر و مادرت مردن هاننن؟ واسه چیییی؟

مری: میخوای بدونی؟ باشه بهت میگم وقتی توی مدرسه قبلیم همکلاسیام فهمیدن یتیمم  همشون مسخره ام میکردن بعضی هاشون با ترحم نگام میکردن 

واسه همین این راز رو به هیچ کس نگفتم و میزنه زیر گریه

دیگه هم دوست ندارم

ادری که تا اون موقع به خاطر گریه مرینت ناراحت بوده م شیطون میشه و میگه: اِ مگه قبلا دوسم داشتی؟ و به مرینت نزدیکتر میشه

مری: چیی؟ ن..ن ه که.. ی ...گ گفته؟

که یهو یکی مثه عجل معلق یه پس گردنی میزنه به ادرین و کله ادرین میره جلو و ....... اررره

از اونورم صدای دوربین میاد: به به عجب صحنه نادر و زیبایی نینو ببین  برم بذارمش توی وبلاگم بعله مردم توجه کنین هم اکنون پسر شهردار دختر مورد علاقه ش  رو بوس*ید تامام ارسال شد...

مری: آلیا میکشمت میموننننن میکشمتتتت

ادری: ببینم عکسو ... به به عجب صحنه ای و  شیطون خیره میشه به مری ملقب به لبو

کم بید ولی چاره ای نبید 

بچه ها شرطا یکم بالا میدم ۵۰ تا لایک ۴۰ تا کامنت به جز کامنتای خودم چون ۴ شنبه امتحان هماهنگ مطالعات دارم و خیلی سخته میدونین🙂 همین دیگه