وبلاگ لیدی باگ

من یه ایده درباره رمان جدیدی که می خواهی بنویسی دارم درباره دختریه که خیلی تنها است و هیچ کس باهاش دوست نمیشه و برای همین مادرش مجبور میشه با پسری هم سن خود دوستش بکند آنها فقط سه سالشونه و در ۸ سالگی پسر به دختر ابراز عشق میکند ولی دختر رد میکند آنها هر تابستان هم را میدیدند توی کتابخانه ، خانه،پارک تا ۱۰ سالگی بعد از ده سالگی این دو خانواده بچه هارو از هم جدا میکنند و دختر از این کار تا چند سال راضی بود ولی پسر همیشه درخاست رفتن به کتابخانه را داشت که دختر نمی آمد اما دختر بعد از ۴ سال دوری از پسر و ثبت نام درکتابخانه کنار خانه دوباره اون پسر را میبیند ، میبیند چقدر بزرگ شده و عاشق اون پسره میشود دیگه خودت میدونی می خواهی ادامه بده یا نه اما اگه هم ادامه میدیش ادامه این داستانو بنویس😃

آرهههه

موافقمممممم مطمئنم که اون رمان هم مثل این یکی بینظیرِ

یه دختر علاف بیکار که به یه پسر خوب جذاب علاقه پیدا میکنه و خانواده پسر مخالفت میکنن و... برای ادامه ایده به گفتمان مراجعه فرمایید.😂🗿

موافقممم عاشقانه و مرموز باشه

من غلط بکنم موافق نباشم😆😘

بله 😍

معلومه موافقممممم

موافقم ژانر مورد علاقم عاشقانه جنایی

موافقم فقط یه سوال مگه چند پارت دیگه مونده؟