من خورد شدم

بی نام... بی نام... بی نام... · 1403/02/13 23:22 · خواندن 2 دقیقه

شاید این پست مورد پسند خیلیا نباشه اما شاید حرفام دل بعضیارو اروم کنه و توصیف حالشون باشه 

+زخم روی قلبت چقدره ؟

- زخمی نداره اون خوردش کرده

 

+انقدر ازش ناراحت نباش 

-تقصیر اون نبود خب عاشقم نبود 

 

+حالت چطوره ؟

-عالیم مثل چتری که بعد از نجات خیلیا از خیس شدن افتاده توی زباله ها 

 

+ تو چی هستی ؟

- من یه صندلیم که هرکس حالش بده میاد نزدیک من و وقتی حالش خوب شد یه بطری گل سنگ روم می‌ریزه و می‌ره 

 

+ تو چی می‌دونی ؟ 

- میدونم من براش انقضا داشتم یه اسباب بازی که اونو بندازه گوشه کمد 

 

+فراموشش کردی ؟ 

-اره ولی هرشب خاطراتت از جلوی چشمم رد میشه 

 

+چرا چشمات خیسه ؟

- یه بغض بزرگ تو گلومه که من چی کم گذاشت؟ م چرا یهو مثل اشغال پرتم کرد ؟ چرا اینکارو کردی ؟

 

+بعداز اون دوباره مثل قبل میشی 

- نه من بعد اون دیگه از ته نخندیدم اون روی گوگولی و مهربونم رفت و دیگه برنگشت هرشب بغض میکنم با خاطراتش و حرفاش 

 

+ اون ادم بدی بود؟

- نه اون خیلی خوب بود ولی دلش با من نبود 

 

+ چیزی نیاز داری ؟ 

- یه شونه برای گریه گوشی برای شنیدن قلبی برای دلداری و یه بغل برای ارامش 

 

+ تو براش چیکار نکردی ؟

- نمیدونم من صده خودمو براش گذاشتم حتی شبی که خودم گریه کردم خواستم لبخند روی لب اون باشه 

 

+ آخرین حرفت ؟ 

- این جوابش نبود اینهمه حس و حال خوبو بردی از یادت چه زود 

 

(خداحافظ دوستان لایک و کامنت هم مهم نیست شماهم منو مثل اشغال بندازید دور)