طنز 😂
بزن ادامه 👇
1: شوهره با زنش دعواش میشه میره بیرون بعد یک ساعت بعد زنگ میزنه ..
زنه: چیه چته چرا زنگ زدی؟،
شوهره: میدونی من کجام ؟؟
زنه: به من چی هر جا استی خبرت مرگت..
شوهره: طلا فروشی توی خیابون امام یادته اون جا که از یک جفت النگو خوشت آمده بود گفتی که برای روز زن برات بخرم
زنه: آره عشقم ، زندگیم ، نفسم ، یادمه ...
شوهره: دو مغازه اونورش دارم قلیون میکشم 😂😂😂
2: بابام از سر کار اومد خونه گفت چیه هر وقت که میام ی خوابی یا لم دادی عین زن های حامله ...
من هیچی نگفتم بعد چند دقیقه اومد گفت ناراحت شدی گفتم آره شدم ولی مشکلی نیست بابام گفت ...
بابا: ناراحت نباش که برای سلامتی بچت خوب نیست 😂
3: چند وقت شده که پسرک با ماشین مدل پایین خود پیش درب خونه دخترک میره هر روز همین کارو میکنه ولی پا پیش نمی کشه دخترک هم در این مدت 6ماه عاشق پسرک میشه یک روز دخترک تصمیم میگیره بره به پسرک بگه میره دم در خونشون به پسرک میگه ...
دخترک: چیه چرا توی این 6ماه همیشه جلوی در خونه مونی خبری شده ؟؟؟
پسرک: نه آبجی خبری نشده فقد وای فای تان پسورد نداره 😂😂
4: جعفر به زنش میگه بخورش 💦😈
زنش در حال خوردن شروع میکنه به گله کردن ما زنا چی گناهی کردیم خدایا ما زنا چی اشتباهی کردیم جعفر میگه
جعفر: گفتم بخور نگفتم برو پشت میکروفون از حقوق زنان بگو😂😂😂💦💦
5: معلم یک کرم رو سر میز میزاره و یک قطره از مشروبات الکلی روی کرم میریزه و کرم نابود میشه به بچه ها میگه از این در چی نتیجه گرفتید ...
همه با هم میگن : مشروب بخوریم که کرم های بدن مان بمیره 😂😂😂
معلم دید که اینا به حرف نمی فهمند یک ظرف را پُر از مشروب کرد جلوی یک الاغ گذاشت گفت بیبینید حتا این هم نمی خوره از این درس چی نتیجه گرفتید ؟؟؟
همه با هم : این که هر کی مشروب نخوره خره 😂😂😂
6: یک زنه میره حموم لباساشو در میاره که زنگ خونش به صدا در میاد از پنجره حموم یواش نگاه میکنه میبینه که حسن آقا که دو چشمش نابیناست پشت دره زنه خیالش راحت میشه بیدون لباس میره درو باز میکنه میبینه که حسن آقا توی دستش شیرینی است اونو به خونه میاره براش چای هم میاره روبه روش لخت میشینه میگه ..
زنه: چی شده حسن آقا یادی از ما کردی این شیرینی واس چیه ؟؟؟
حسن آقا: اومدم بگم که دو هفته قبل چشمامو عمل کردم و حالا خوب شدم میتونم بیبینم این شیرینی را هم به خدمت شما آوردم 😂😂😂
7: شب جمعه ....
یک شوهر زنشو عاشقانه میبوسه میگه عشقم کجات ب.ز.ا.ر.م. یهو بچش از زیر ملافه صدا میزنه میگه بزار تو ک.ن.ش که منو امروز زد 😂😂😂😂
8: دختره از باباش میپرسه میگه...
دختره: بابا اگر یک نفرو خیلی دوست داشته باشی بعد اون کار بدی بکنه باید چطوری بهش بگی که کار بدیه ...
بابا: بهش بگو که این کارو نکن ..
دختره: اگر روم نشه چی ؟؟
بابا: توی یک تیکه کاغذ بنویس و بزار توی جیبش ..
فردا مرده میخواد بره اداره که توی جیبش یک کاغد پیدا میکنه که روش نوشته ..
بابا سلام: لطفا دیگه سیگار نکش برا خوب نیست ..
مرده اشک ووی چشماش جم میشه مینویسه ..
بابا: دخترم گوه خوریش به تو نیومده 😂😂😂😂
9: یه رو زدو تا نی نی ها با هم دیگه میخوابند یکیش دختر و یکیش هم پسر دختره به پسره میگه : تو دخملی یا پسل؟؟؟ پسره میگه پسل.. بعد پسره به دختره میگه تو پسلی یا دخمل ؟؟ دختره میگه نیدونم ...
پسره میگه بذار بلم زیل پتو نگاه تُنم بعد میفهمم
ووووایییییی تو دخملی .... دختره از تُجا فهمیدی پسره
چون جولابای صولتی پوشیدی 😂😂😂
تو روح منحرفمون 😂😂😂😂😂
10:
😂😂😂😂
11:
😂😂😂 جعفر بی چاره
12:
😂😂😂😂😂
13:
😂😂😂😂🤡🤡🐒🐒
14: یک روز دوچرخه یک بچه گم میشه بچه میره اداره پولیس به پولیس میگه پولیس میگه به کی شک داری پسر بچه هم میگه به بابام پولیس میگه چرا؟؟،
پسر بچه: چون دیشب وقتی که من خواب بودم به مامان گفت سوار شو تا علی نیومده 😂😂😂😂😂💦💦
لایک و کامنت فراموش نشه
😂😂😂😂